جدیدترین نوشته‌ها

آبی‌تر از نگاه تو موجی ندیده‌ام … «باران» و «چشمهای تو» از یک قبیله اند*

مرهم ز چشم‌های تو می‌بارد و امید … «درمان» و «چشمان تو» از یک قبیله اند*. دستم نمی‌رسد که به ایوان چشم تو روزی دخیل بندم و حاجت بگیرم، آه …. هر شب ستاره می‌شکند در خیال من … «کیوان» و «چشمان تو» از یک قبیله اند*. با پرفریب نرگس در شب نشسته‌ات …راه کدام عاشق سرگشته می‌زنی؟! …. آتش شدی و شعله به هر گوشه می‌زنی … «شیطان» و «چشمان تو» از یک قبیله اند*. والاتر از حماسه‌ی چشمت، حماسه نیست …سرکش‌تر از همیشه‌ی دریا، نگاه تو! …. پس کی غزال وحشی من رام می‌شوی؟! ...
  • گزارش تخلف

من به زودی به نبودن هایت عادت میکنم. از غم ات میمیرم و یک خواب راحت میکنم

پر فریادم اگر بغض سکوتم بشکند. حرمت عشق گذشته را رعایت میکنم. به کسی که پیش اویی. آه حتی گاه من. -به خودم که با تو بودم هم حسادت میکنم. از تماشای تو در یک قاب کوچک خسته‌ام. خسته‌ام آری ولی دارم نگاهت میکنم. رفته رفته عشق من نسبت به تو کم میشود. تا که روزی کاملا احساس نفرت میکنم …من به زودی به خودم به خاطراتم به دلم. ...
  • گزارش تخلف

بودنت. زندگی را معنا می‌کند. لازم نیست کاری انجام دهی

سرو روان من. همین که راه می‌روی ساز می‌زنی. می گویی می‌شنوی می‌خندی. همین که دگمه هام را باز می‌کنی می‌بندی. یعنی همه چیز. لازم نیست بر عاشقی کردنت خیال ببافی. همین شرمی که با خنده‌ات می‌خیزد. پولک هایی که از چشم هات می‌ریزد. همین که دستت. ...
  • گزارش تخلف

بغض دارد سینه‌ام حال سه تارم خوب نیست. هرکه هستی دور باش اینجا کنارم خوب نیست

صحنه‌ی تکرار بدرود و طلاق ریل هاست. چشم خیس و کوپه و سوت قطارم خوب نیست. تا دلم این شور را از کوک سازم می‌رود. بین این شوریدگی «فا» ی بکارم خوب نیست. آه‌ای تبریز من از قول مولانا بگو. بعد شمسش رونق شعر و شعارم خوب نیست. از من شاعر که پرسی مثنوی هم درد داشت. هرچه دارم شعر بود، دار و ندارم خوب نیست. حال و روزم خوب نیست، روزگارم خوب نیست. ...
  • گزارش تخلف