داستانهای بیقانون ۱۸:۰۶ ۱۳۹۷/۱۱/۱۲ ✅ سرعت تغییر دادهها برعلیه ماهیهای کودنِ فراموشکار. بهار امینترابی | بی قانون زده بود به اخبار تلوزیون. یه قیافهی ناامیدی به خودش گرفت و گفت به نظرت من تبدیل شدم به یه ماهی قرمز؟ سرعت جمعآوری اطلاعاتم با تخلیه اطلاعاتیم به چند ثانیه تقلیل پیدا کرده، هیچ جوره هم امکان بازیافت اطلاعات وجود نداره. از یه طرف پیشرفت بابا در زمینهی اطلاعات تکنولوژی بهت زدهام کرده بود و از یه طرف هم متعجب از این که چرا بابا دچار این تناقض شدید شده. همون جور ناامیدانه ادامه داد بیشتر سالهای عمرم درگیر این سوال بودم که سرعت تغییر در اطرافمون چقدر باید باشه تا آدمها رو تبدیل کنه به ماهیهای کودن و فراموشکاری که قدرت پردازش اطلاعاتشون از چند ثانیه تجاوز نکنه؟. از اونجایی که ما جزء طبقهی وسط هستیم و زاویه دید ما متوسطا اونقدرا هم گسترده نیست، متعجبتر شدم، اما وقتی یادم اومد امروزه روز به مدد روزگار معاصر اینقدر وسیع شدیم که افق دیدمون از بسته به واید تغییر حالت داده، تعجبم حبابی شد و ترکید. نه اینکه از این افقِ دیدِ جدید ناراحت باشما ولی ناگفته نمونه فرایندِ تغییرش با کلی درد و خونریزی همراه بوده. بعد هم ناامیدتر اضافه کرد حس میکنم یه ماهیِ تُن کودنم که شگفتیهای اطرافم اصلا تحت تاثی ...
داستانهای بیقانون ۱۴:۴۵ ۱۳۹۷/۱۱/۱۲ ✅ بچههای مردم نصف شمان، ولی بازم دو برابرتونن!. شهاب صفاری | بی قانون دو تا برادر هستیم که در یک خانه با بچهی مردم زندگی میکنیم. بچهی مردم خودش خانه و زندگی دارد، اما همیشه حضور غیر فیزیکیاش در خانه ما را اذیت میکند. حتی وقتی برادر بزرگترمان زن گرفته و رفته بود خانه خودش، گاهی پدرم دست بچهی مردم را میگرفت و میبرد آنجا تا کمی حال برادرم را بگیرد. من بعد از کلی تحقیقات در مورد بچهی مردم، به نتایج قابل توجهی رسیدم. اول اینکه هرکسی که متولد میشود یک بچهی مردم نیز در حوالی خانه شان، همزمان با او متولد میشود. این بچهی مردم همیشه با او همراه است و در بزنگاههای زندگی، خِر او را میچسبد. شاید به این نکات توجه نکرده باشید اما بچهی مردم همیشه نصف شما سن دارد ولی دوبرابر شما میفهمد. همیشه نصف شماست اما دوبرابر شما کار میکند و پول در میآورد. همیشه نصف شماست و نصفِ نصف شما غذا میخورد و لباس میخرد و خرجی روی دست خانوادهاش نمیگذارد. ...
داستانهای بیقانون ۱۹:۱۶ ۱۳۹۷/۱۱/۱۰ ✅ عروس رفته مشق بنویسه. اکبر ابوترابی | بی قانون روزها خبرهای بسیاری در مورد ازدواج میشنویم، که طبیعی است، چون ارزانی در کشور فراگیر شده و همه چیز، اعم از مسکن و پوشاک و خوراک و سایر چیزهای ضروری برای یک زندگی مشترک به وفور در دسترس مردم است. بیشتر از مردم، مسئولان و صاحبنظران همه به این فکر افتادهاند که مساله ازدواج را هر چه سریعتر در این اوضاع گل و بلبل کشور مثل سایر مشکلات حل کنند. البته نه ازدواج همه؛ آنها که از ازدواجشان گذشته از جمله دهه شصتیها و دهه پنجاهیها که هیچ، آنها که تا نیمه گمشده خود را پیدا نکنند چطور میخواهند از ازدواج حرف بزنند؟ حتی اگر دههها و صدهها از عمرشان گذشته باشد. هیچکس هم از طرح ازدواج «دههشصتهمسری» نه تنها دفاع نمیکند بلکه همه ازدواج آنها را نوعی قتل و جنایت و عملی وحشیانه میدانند. این روزها اظهار نظرها بیشتر در مورد کودکهمسری و ازدواج کودکانه است؛ درست فهمیدید ازدواج، نه قتل و جنایت و اختلاس! کارشناسان این روزها از اظهار نظر در مورد همه حوزهها دست کشیده و به مسائل ازدواج و زناشویی روی آوردهاند و گفتهاند کودکان دبستانی نیز میتوانند ازدواج کنند. البته در نظرهای کارشناسان واضح نبود که ...
داستانهای بیقانون ۲۰:۳۲ ۱۳۹۷/۱۱/۰۹ ✅ نامه به مادری که هرگز مرا نزایید: من ازدواج میخوام مامان. صفورا بیانی | بی قانون.. عزیزم سلام اکنون که این نامه را میخوانی من در کنارت نیستم. چرا؟ چون توی تنبل حتی همت نمیکنی منو به دنیا بیاری. همونجوری نشستی یه گوشه میگی پول ندارم، خونه ندارم، شغل ندارم، خواستگار ندارم. واقعا فکر میکنی اینا برای ازدواج لازمه؟ نه مادر من! ازدواج فقط یه چیز میخواد که اونو هم تو نداری و امیدوارم بابام داشته باشه؛ جنم!. نه واقعا هیچ معلومه داری چه کار میکنی؟ چرا منو زودتر به دنیا نمیاری؟ ...
داستانهای بیقانون ۱۵:۲۴ ۱۳۹۷/۱۱/۰۹ ✅ لاکچری به رنگ نارنج. احسان هیدی | بی قانون از همون دوران کودکی توی هر فیلم و سریالی که میدیدمش یکی از نشونههای لاکچری بودن بود برام. هر روز که از مدرسه برمیگشتم، پشت ویترین مغازه میدیدمش و اونو مال خودم میدونستم. بالاخره یه روز دل رو زدم به دریا و رفتم داخل مغازه و از فروشنده پرسیدم: آقا قیمت این حوله تن پوش سرمهای چنده؟ گفت ۵۰ هزار تومن، گرون بود ولی توی دلم گفتم به زودی میام میخرمش. بعد از چند ماه که پول تو جیبیهام رو جمع کردم رفتم سراغش ولی دیدم توی ویترین نیست. صاحب مغازه گفت فروخته شده و فقط همین یه دونه نارنجیش مونده و دیگه از این حولهها نمیاریم، به اجبار همونو خریدم و تا رسیدم خونه رفتم حموم و پوشیدمش. هر چی از اون حس عالی بگم کم گفتم، اون شب تا صبح باهاش خوابیدم، مامان و بابام یه جوری نگاهم میکردن که مشخص بود این حجم از لاکچری بودن رو بر نمیتابن. برنامه هر روزم شده بود تا از مدرسه میرسیدم خونه سریع میرفتم حموم و حوله نارنجی خوشگلم رو میپوشیدم و کوفتگی کتکهایی که از بچهها و ناظم خورده بودم از تنم به در میشد و انگار روی ابرا سیر میکردم. وقتایی که قرار بود مهمون بیاد، قبلش میرفتم حموم تا بتونم بادی به غبغب ...
داستانهای بیقانون ۱۱:۰۳ ۱۳۹۷/۱۱/۰۸ ✅ این شبی که میگم شب نیست. شایگان ابراهیمپور | بی قانون ایرانیها از قدیم علاقه خاصی به شب داشتیم. ارتباط این علاقه با ماهیت شب که استراحت و خوابیدنه رو نمیشه نادیده گرفت. همه جای دنیا روز وقت کار و تلاش کردنه و شب برای خستگی در کردن. اما برای ما روز وقت منتظر موندن واسه رسیدن شبه و شب برای حسرت تعطیل نبودن فردا …همه جای دنیا، روز امتحان مهمترین برهه تحصیلی کل ترمه و دانشجو باید شب قبلش استراحت کافی کرده باشه و با نشاط سر جلسه حاضر بشه، اما توی ایران این طوری نیست. دانشجو میمیره اما خوابیدن شب قبل امتحان رو نمیپذیره چون شب امتحان مهمترین زمانِ کل ترمه. شبی که با هزار ترفند بیدار میمونیم تا تمرین کنیم آخر برگه امتحانیمون کدوم یکی از اعضای خانواده رو به کشتن بدیم تا استاد نُه رو دَه بده …مثلا همین جمعه رو نگاه کنید. ما ایرانیها از همون اول میدونستیم که این جمعه یه تفاوتی با بقیه روزها داره. واسه همین یه سری داستان درباره غروب جمعه ساختیم. در مورد غم انگیز بودن پایان تعطیلی نوشتیم. ...
داستانهای بیقانون ۲۲:۰۳ ۱۳۹۷/۱۱/۰۷ ✅ اینها ساقیشون کی بوده؟. شاهین قدیانی | بی قانون فیلمهای هالیوودی (البته سانسورشده و منتشرشده از مجاری قانونی) دیدید که بازیگرهای اصلی فیلم یک چیزی رو زیاد مصرف میکنند و بعد از حالت عادی خارج میشوند و بعد فیلم دو روز جلو میرود و به خودشان میآیند و میبینند که چه کارهای احمقانهای کردهاند. مثلا یکی روی صورتش طرح سوسمار خالکوبی کرده (بحث در خصوص تتلو نیست)، یکی با یک زن غریبه ازدواج کرده، یکی عروسیاش به فنا رفته و …. یعنی فیلم علاوه بر اینکه حالت معماگونه دارد و بیننده مدام فکر میکند که بازیگران در آن مدت چه کارهایی کردهاند، هم طنز است و هم هیجان دارد …اما در سینمای ایران اخیرا فیلمهایی ساخته میشود که بازیگران چیزی را مصرف میکنند بعد از حالت طبیعی خارج میشوند اما به حالتی میرسند که مدام این سوال در ذهن انسان نقش میبندد که اینها ساقیشون کی بوده؟ البته اینگونه فیلمها نقش بسزایی در هشدار به جوانان در خصوص استفاده از مواد مخدر دارند مثلا شما وقتی «مادر قلب اتمی» را ببینید، متوجه میشوید که ممکن است در اثر مصرف قرصهای توهمزا محمدرضا گلزار را در نقش شیطان ببینید و همین عامل باعث میشود که اگر سیگاری هم باشید، سریعا آن را ...
داستانهای بیقانون ۱۹:۵۰ ۱۳۹۷/۱۱/۰۵ ✅ بچه فالوئرش رو با خودش میاره!. فائزه موسوینسب | بی قانون.. بچههای امروزی رو دیدید؟ البته منظورم اوناییه که هنوز به دنیا نیومدن! ممکنه بگید اونا رو که نمیشه دید که باید بگم اگر فعالیت مناسبی در اینستاگرام داشتید میتونستید ببینید …ماجرا از این قراره که پدر مادرای امروزی خیلی آدمای تیزی هستن و حواسشون به همه چی هست. انقدر که از سه رخ بچه تو عکس سونوگرافی میفهمن که آنِ بازیگری داره و مارلون براندوی خاورمیانه داره به دنیا میاد! حالا چهره هم اگه تار افتاد و معلوم نبود، لگد! از روی نحوه لگد زدن میفهمن این بچه ستاره فیلمای رزمی میشه! اصلا جکی چان هم از همین جاها شروع کرد و رسید به مناطق آزاد!. خلاصه طی مراسمی با شکوه پیج جنین خاصشون رو راه اندازی کرده و با گذاشتن کپشنهای از زبان خود جنین مرزهای خلاقیتو کیلومترها جابهجا میکنند. به این ترتیب بچه در خانوادهای مجازی چشم به جهان میگشاید! البته فعلا یه پیجه که بعدا دست و پا در میاره، حالا درنیاورد هم مهم نیست، مهم فالوئره که تو ۹ ماه طلایی به خوبی جمع شده! ...
داستانهای بیقانون ۱۲:۵۱ ۱۳۹۷/۱۱/۰۵ ✅ ترافیکنامه. محسن گائینی | بی قانون محض اینکه تو بیقانون یه متن از منِ خوشبین درباره ترافیک چاپ شد منِ بدبین و منِ احساساتی به جونم افتادن که میمردی میذاشتی ما هم حرفامونو بزنیم قزمیتِ نکبت؟. خداییش از منِ احساساتی اصلا انتظار نداشتم ولی به هر حال با رکاکت بیشتری که بعدا به خرج دادن مجبور شدم بذارم حرفاشونو بگن!. منِ بدبین: وضعیت جوری شده که اگه قبل طلوع آفتاب جلوی کافه همیشگی با طرف یه قرار داشته باشی خودتو بکشی نهایتا بعد غروب آفتاب به ۱۰ کیلومتری دکه همیشگی هم نمیرسی!. نمیدونم اگه ترافیک نبود مردم چه توجیهاتی میآوردن. عبارت «تو ترافیک موندم» واسه سوال «چرا دیر رسیدی؟» توجیه خز ولی قابل قبولیه اما باور کنین نمیشه همه جا ازش استفاده کرد. مثلا از طرف میپرسی چرا پلیورتو کردی تو شلوارت؟ میگه تو ترافیک موندم. میپرسی چرا با اَره برقی افتادی دنبال گربه همسایه؟ میگه تو ترافیک موندم. ...
داستانهای بیقانون ۱۸:۴۷ ۱۳۹۷/۱۱/۰۴ ✅ من انارم: استندآپ مستر حسن. سحر شریفنیک | بی قانون …. طنز بی قانون (ضمیمه طنز روزنامه قانون) 👇👇👇.
داستانهای بیقانون ۱۶:۰۷ ۱۳۹۷/۱۱/۰۳ ✅ ما هم جلیقه داریم ولی مثل شما بیجنبه نیستیم. احسان هیدی | بی قانون شنبه متوالی از اعتراضات جلیقه زردهای بیجنبه فرانسوی که برای شش هفت سنت افزایش قیمت هم خودشون رو از کار و زندگی انداختن و هم رسانه ملی ما را نیز گذشت. اما با این حال جا داره از تمامی معترضان و تظاهراتکنندگان محترم کشور فرانسه تشکر ویژهای داشته باشیم که باعث ایجاد تنوع در برنامههای صداوسیمای ما شدند تا بعد از یک ماه شنیدن اسم جمال خاشقجی حالا یک خبر در میون اسم کشور فرانسه رو هم میشنویم تا تنوعی هم در بخشهای خبری ایجاد شده باشد. اما با تمام این احوال من به عنوان یک شهروند همیشه معترض ایرانی اصلا برام این همه اعتراض اون هم برای اندکی گرانی قابل هضم نیست؛ در حالی که بعضیها باوجود افزایش دو سه برابری قیمتها هنوز مثل کوه دماوند استوار ایستادهاند و منتظر چهار-پنج برابر شدن قیمتها و گرفتن مجدد حالشان هستند. حالا من با الگو گرفتن از معترضان فرانسوی، قصد دارم با خرید یک جلیقه زرد که بر روی آن نوشته است «لطفا هفتهای یکبار استحمام و مسواک کردن دندانها فراموش نشود»؛ از شنبه هفته آینده همزمان با دوستان فرانسوی در اعتراض به برخی از همشهریانم که با انتشار بوی بد در مترو و اتوبوس شرایط ...
داستانهای بیقانون ۱۵:۰۷ ۱۳۹۷/۱۰/۳۰ ✅ چالش عکس ۱۰ سال پیش. بهراد معینی | بی قانون قبل از شرکت در چالش عکس ده سال پیش پیشنهاد میشود به عواقب آن فکر کنید. خیلیها به لطف مراکز بالابرنده گونه و اماکن حجمدهنده بازو تعداد قابل قبولی فالوئر جمع کردند و حالا به هرکی بگه برید تو این پیج و همهش تو کامنتا اسم من رو بنویسید همه گوش میدن، ولی اگه همین آدم عکس ده سال پیشش رو بذاره از اون به بعد حتی اگه پست بذاره بگه پست خودم رو لایک کنید همه کامنت میذارن کاش خوشم میومد بلاک اند ریپورت. این آدمها حتی اگه شاخ مجازی هم نباشن به مشکل میخورن. اون آدم به نامزدش گفته من نچرال بیوتی همینطوری بودم و حالا که باید چالش عکس ده سال پیش رو بذاره به هرچی به فوتوشاپ التماس میکنه فوتوشاپ کاری از دستش برنمیاد. برای همین به نامزدش میگه من اون موقع همهش درگیر درس و کارم بودم اصلا عکس نمیگرفتم که عکسی داشته باشم. تو این شبهای سرد خیلیها هستن تو خیابون که یه آتیش درست کردن و اگه دقت کنید یه تعدادیشون دارن عکسهای ده سال پیششون رو میندازن تو آتیش تا کسی ازشون خبردار نشه. تو این گروه، سلبریتیها از همه بیشتر در معرض خطرن. شما بعد از این همه عکسهای فول اچ دی که در تمامی پوزیشنها گرفتی، حالا ...
داستانهای بیقانون ۱۷:۴۲ ۱۳۹۷/۱۰/۲۹ ✅ سلطان صاحب فلان. علیرضا کاردار | بی قانون درباره چند زندانی است که دور هم جمع شدهاند و هریک از خاطرات خود و دلیل زندانی شدنش میگوید و در آخر با یک پایانبندی غافلگیرانه، تماشاچی را میخکوب میکند. در زمان اکران با اقبال مردم و منتقدان روبهرو شد و هنوز بعد از چند سال یکی از بالاترین رتبهها را در سایت «آی اَم دیبی» دارد. در ادامه یک سکانس معروف آن را که به نظر منتقدان یکی از شاهکارهای سینمای جهان است با هم مرور میکنیم:. روز- داخلی- زندان، بند سلاطین. یکی از زندانیان که هنگام راه رفتن جیرینگ جیرینگ میکند از یکی دیگر که بسیار سیاهچرده است، میپرسد: «جسارتا شما سلطان چی هستی؟» زندانی سیاهچهره لبخندی میزند، دندانهای سفیدش میدرخشد و میگوید: «مخلصت سلطان قیر!» توجه بقیه زندانیان جلب میشود. زندانی اول با تعجب میپرسد: «پس الکی گفتن کشیدنت بالا؟!» سیاهچرده میخندد و میگوید: «نه داداش، این قیر با اون قیر فرق داره! تخصص من کندن قیر خیابونا بود، شبانه، یواشکی!» اولی میخندد و میگوید: «دمت گرم! منم کوچیک رفقا سلطان سکهام … البته نه از اون سکهها، کارم جمع کردن سکههای نیکل تو بازار بود که آبشون کنم و شمش بفرستم اون ور. راستی ...
داستانهای بیقانون ۱۱:۵۸ ۱۳۹۷/۱۰/۲۷ ✅ زنده گیریِ یک مورد خاص در یک جامعه آماری باشعور. بهار امین ترابی | بی قانون تاکسی نشسته بودم و کتاب بیشعوری خاویر کرمنت را که از ترس نگاههای دیگران روزنامه پیچ کرده بودم، دستم بود. درست انگار همونجور که اگه کتاب افسردگی دستت باشه یعنی افسردگی داری و اگه مثلا راههای درمان پروستات، یعنی خدای نکرده رو به افولی، میترسیدم اگه با روزنامه قنداقش نکنم همه فکر کنن با یه بیشعور مواجهن. نه اینکه ما کلهم اجمعین همه جزو دسته باشعورها هستیم و تنها هدفمون از مطالعه این کتاب فقط بالا بردن سطح سرانه مطالعه کشور است، تنها ترس بزرگم این بود که یهو باشعورهای اطرافم با نمونه زنده مواجه بشن و خوب اینطوری هم که کاملا معلومه عکسالعمل چی هست. البته گاهی هم معلوم نیستا. به هر حال ما باشعورهای متمدن در زندهگیری نمونههای نابابمون! اوه ببخشید نایابمون زیاد خوب عمل نمیکنیم چه برسه به تنها نمونه زنده از یک مورد خاص. تو همین عوالم بودم که یهو یه راننده نیسان آبی از سَر تفنن دلش خواست راننده تاکسیمون رو غافل گیر کنه و از همون جا پیچید، راننده نه گذاشت و نه برداشت یه دونه مگه بیشعوریِ؟ غلیظ کشید پشت سرش، نگاهِ کتاب روزنامه پیچم کردم نکنه از صدای راننده جر خورده و لو رفتم که به خا ...
داستانهای بیقانون ۱۴:۰۵ ۱۳۹۷/۱۰/۲۶ ✅ ماجراهای من و پنیسیلینهام!. میثم ابراهیم نژاد بازرگانی | بی قانون روزها بعد از مدتها سرما خوردهام. اینکه میگویم بعد از مدتها، پشت حرفهایم یک فخرفروشی زیرپوستی و لاکچریطور است. شاید فکر کنید که من هم ژن خوبی دارم یا داماد مهمی هستم که دیر به دیر سرما میخورم؟ خیر، کاملا در اشتباهید. این مساله به هیچ ارگان و سازمانی ارتباط ندارد و نتیجه سالها تلاش و ممارست در زمینه مصرف پنیسیلین است! از وقتی به یاد دارم بنده همیشه در دستم پنی سیلین بوده و چشمهایم هم فقط و فقط پرستار را میدید؛ البته نه به خاطر اینکه لباس پرستاری تنش بود! بلکه از آمپولی که قرار بود لحظاتی بعد تزریق کند، میترسیدم! پرستار هم که اوضاعم را میدید، مدام دلداری میداد و میگفت تو مثل یک مرد نترس و شجاعی! آن زمان نمیدانستم که همین آمپولها، بسیار قابل تحملتر از فشارهای اقتصادی وارده بر این مرد نترس، در سالهای بعد است! ...
داستانهای بیقانون ۲۰:۱۲ ۱۳۹۷/۱۰/۲۵ ✅ فیلمهایی مناسب سن والدین. بهراد معینی | بی قانون روزها از هر تینایجری بپرسی که چه فیلم و سریالی میبینی لیست امتیازهای سریالها را برایت ردیف میکند و از تاریخ ریلیز فیلمهایش میگوید. اما بعضی از مادرها اینطور نیستند. آنها شاخصترین درامی که دیدهاند لحظهای بود که بازیگر در سریال شاید برای شما هم اتفاق بیفتد نگاهی به دستهای پیر پدربزرگش میکند، متحول میشود و به قتلهای زنجیرهای اعتراف میکند. از آن طرف هرچه از بدساخت بودن سریال برای مادر بگویی به تو میگویند که چقدر سنگ دلی و از احساسات هیچ نمیفهمی …ای بعضی از مادران! کاری به سلیقه ندارم که فیلمهای اصغر فرهادی را حوصلهسربر میدانید ولی به عنوان جایگزین، فیلم هندی را انتخاب نکنید. در همه این فیلمها پسر عاشق با موز دشمنهایش را میکشد. وقتی به موز دیگر احتیاج نداشت آن را میخورد و به دنبال عشقش میگردد. درست است که سلیقه هرکس محترم است ولی وقتی سر سفره غذا همه مجبوریم فیلمی ببینیم که در آن پدر میگوید «دیگه مزاحم دختر من نشو». و از آن طرف پسر میگوید: «ولی من عاشقشم». ...
داستانهای بیقانون ۱۷:۴۸ ۱۳۹۷/۱۰/۲۵ ✅ اگه پول بدی آلودگی هوا و ترافیک رفع میشه. احسان هیدی | بی قانون خوشحال کننده دریافت عوارض از خودروهایی که میرن داخل پنج تونل شهر تهران و ماشینهایی که از روی پل صدر رد میشن رو خوندم و از این همه درایت و فکر خلاق و هوشمندانه مسئولین قند تو دلم آب شد و چند سالی هم امید به زندگیم افزایش یافت. البته جای تشکر داره که عوارض به اونایی که نمیرن توی تونل و از زیر پل صدر رد میشن تعلق نمیگره و ما با خیال راحت میتونیم از خونه خارج بشیم و در کوچه و خیابانهای شهرمون به رایگان گشت و گذار کنیم. واقعا کی فکرش رو میکرد که مسئولین دلسوز بعد از ۱۰ سال که از ساخت تونل اونم با پول مالیات پرداختی خودمون گذشته الان به این نتیجه برسن که اااا چرا مردم باید این امکانات رو بطور رایگان استفاده کنن و باعث آلودگی هوا و تشدید ترافیک شهرمون بشن. فقط امیدوارم به ذهن مسئولین دلسوز نرسه که چراغ راهنمایی سرچهارراهها رو پولی کنن چون اونجوری به ناچار مجبوریم پشت چراغ قرمز دوستان خوبمون که ژنی بهتر از ما دارند هم بمونیم …جا داره تشکر ویژه داشته باشیم از آلودگی هوا و ترافیک که وقتی مسئولین بهشون فکر میکنن توی چشماشون $ (تراول ۵۰ هزار تومنی) میافته و کلی ایده برای رفع این دو مشکل بهوا ...
داستانهای بیقانون ۱۴:۵۷ ۱۳۹۷/۱۰/۲۴ ✅ موی دیوید بکهام نخواستیم با چهار بزن!. بهراد معینی | بی قانون آرایشگاه که شدم دیدم صدای گریه بچهای آن هم با فالشترین حالت ممکن، میآید. چند آرایشگر بود اما با وجود شلوغی، یکی از آنها بیکار مانده بود. با حس زرنگی سریع روی صندلیاش نشستم. به من گفت: کوتاه کنم؟ گفتم کار دیگری هم میتوانی بکنی؟ گفت: یعنی نمیخواهی عکس دیوید بکهام نشانم بدهی؟ گفتم موهای من نصفش ریخته. من فقط اونجاهایی مو دارم که دیوید بکام سفید میکنه. شروع کرد به کوتاه کردن موها. ...
داستانهای بیقانون ۱۲:۴۵ ۱۳۹۷/۱۰/۲۳ ✅ محمودرضا خاوری چگونه کشته شد؟!. شاهین قدیانی | بی قانون از خبرگزاریهای داخلی اعلام کردند شایعه شده که محمودرضا خاوری در کانادا به قتل رسیده است. در اینجا بررسی میکنیم کشته شدن او چه دلایلی میتواند باشد:. • چند روز دیگر یک کلیپ از ساشا سبحانی در میآید که آدمرباها جنازه نصف شده او را با تابوت حمل میکنند و آن را درون قبر کنار خاوری میگذارند. دو سه تا بیل خاک هم رویش میریزند که ناگهان سبحانی میگوید: «من به زودی توضیحات کاملی در خصوص نصف شدن جنازهام میدهم. فعلا نمیتوانم اطلاعات بیشتری بدهم. جنازه کناری هم دوست خوبم آقای خاوری است که میتوانید لینک صفحه اینستاگرامش را پایین همین ویدئو ببینید. الان هم میتونید برید تو سایت معتبر «khavaribet»» و روی نتایج مسابقات فوتبال شرطبندی کنید. کل سرمایه شما به صورت تضمینی در عرض یک هفته بالا کشیده میشه». خاوری برای دوربین دست تکان میدهد و در عرض یک هفته هم صفحه اینستاگرام خاوری یک میلیون فالوئر پیدا میکند …• خاوری به همان کازینویی که چند ماه پیش عکس وی در آن منتشرشده بود رفته و با کریس درگیرشده که تک دل وی را بریده ولی کریس معتقد بوده شاه خشت وی را بریده و درگیری بالا میگیرد و کریس او را به ض ...