دیالوگ های ماندگار ۱۵:۵۳ ۱۳۹۴/۰۸/۲۳ ▫️آره میدونم!. روانشناسم درباره تو بهم اخطار داده بود،. اما تو انقدر خوشگل بودی که … یه روانشناس دیگه برای خودم پیدا کردم!.. -----.
دیالوگ های ماندگار ۱۵:۴۲ ۱۳۹۴/۰۸/۲۳ ▫️دختر همسایه: من از گلدونهای شما خوشم میاد.. سرپیکو: گلدونهای منو دوس داری؟ -خب آره گلدوناتو دوس دارم!. -میدونی در این باره چی میگن؟. -نه، چی میگن؟. -اگه زنی گلدونهای مردی رو دوس داشته باشه حتما خودشم دوس داره! ". ----.
دیالوگ های ماندگار ۱۲:۳۳ ۱۳۹۴/۰۸/۲۳ ▫️همیشه تو زندگیت سعی میکنی چیزهای از دست رفته رو به دست بیاری؛. ولی چیزهای بیشتری از دست میدی!!! ----.
دیالوگ های ماندگار ۱۰:۵۸ ۱۳۹۴/۰۸/۲۳ Sherlock (Great game). Sherlock Holmes: Don't make people into heroes John.. Heroes don't exist and if they did, I wouldn't be one of them. شرلوک (بازی بزرگ). شرلوک هولمز: هیچوقت ازمردم قهرمان نسازجان. قهرمانا وجود ندارن. اگرم داشتن من جزوشون نیستم.
دیالوگ های ماندگار ۰۸:۴۶ ۱۳۹۴/۰۸/۲۳ ▫️حالا دیگه واسم فقط یه کار باقی مونده برای انجام دادن. هیچی … دیگه هیچ وابستگی ای نمیخوام، و هیچ خاطره ای. نه دوستی، و نه عشقی. اینها همهشون تلهای بیش نیستن …. (۱۹۹۳)
دیالوگ های ماندگار ۰۷:۱۴ ۱۳۹۴/۰۸/۲۳ ▫️فرانک آباگنل: دو تا موش توی یک سطل پر از خامه افتادند. اولی خودشو زود باخت و خفه شد موش دومی تسلیم بشو نبود.. اون قدر تو سطل خامه دست پا زد تا خامه رو تبدیل به کره کرد و اومد بیرون. ((من اون موش دومی هستم)). (۲۰۰۲). ----.
دکلمه های رضا پیربادیان ۲۰:۱۹ ۱۳۹۴/۰۸/۲۲ چشم تو خواب میرود یا که تو ناز میکنی.. نی به خدا که از دغل چشم فراز میکنی چشم ببستهای که تا خواب کنی حریف را. چونک بخفت بر زرش دست دراز میکنی. سلسلهای گشادهای دام ابد نهادهای. بند کی سخت میکنی بند کی باز میکنی. عاشق بیگناه را بهر ثواب میکشی. بر سر گور کشتگان بانگ نماز میکنی. گه به مثال ساقیان عقل ز مغز میبری. گه به مثال مطربان نغنغه ساز میکنی. طبل فراق میزنی نای عراق میزنی. ...
دیالوگ های ماندگار ۲۰:۱۴ ۱۳۹۴/۰۸/۲۲ ▫️هاروی میلک: تنها با «امید» نمیشه زندگی کرد اما بدون «امید» زندگی ارزش زیستن رو نداره …. ---
دکلمه های رضا پیربادیان ۲۰:۱۰ ۱۳۹۴/۰۸/۲۲ لیلی زیر درخت انار نشست.. درخت انار عاشق شد. گل داد… سرخ سرخ گلها انار شد… داغ داغ. هر اناری هزار تا دانه داشت. دانهها عاشق بودند. دانهها توی انار جا نمیشدند. انار کوچک بود…. دانهها ترکیدند… انار ترک برداشت. خون انار روی دست لیلی چکید. لیلی انار ترک خورده را از شاخه چید. مجنون به لیلی اش رسید. ...
دیالوگ های ماندگار ۱۴:۲۷ ۱۳۹۴/۰۸/۲۲ ▫️یه تکون غیر عادی بخوری,یه گلوله گیرت میاد!. نه یه اخطار,نه یه سوال …. یه گلوله!
دیالوگ های ماندگار ۱۰:۳۵ ۱۳۹۴/۰۸/۲۲ لئون: درباره خوکا اینجوری حرف نزن اونا از بعضی آدما بهترند …. ----
دیالوگ های ماندگار ۰۷:۲۸ ۱۳۹۴/۰۸/۲۲ ▫️سایفر: بعد از ۹ سال میدونی آخر به چی رسیدم؟ سعادت در جهالته …---
دیالوگ های ماندگار ۰۶:۴۰ ۱۳۹۴/۰۸/۲۲ ▫️من توی یه خونوادهی فرهنگی بزرگ شدم و زیاد کتاب میخوندم، تا اینکه بعد از خوندن یه عالمه کتاب، فهمیدم که:. کتاب خوندن زیاد باعث میشه آدم چیزایی رو بفهمه که نباید بفهمه …. -----.
دیالوگ های ماندگار ۱۹:۰۳ ۱۳۹۴/۰۸/۲۱ ▫️ونالد وودروف (): بعضی وقتها فکر میکنم اونقدر دارم برای زندگی میجنگم، که وقتی برای زندگی کردن ندارم …
دیالوگ های ماندگار ۱۶:۵۸ ۱۳۹۴/۰۸/۲۱ ?Andy Dufresne: You know what the Mexicans say about the Pacific. Red: No ▪️رد: نه. Andy Dufresne: They say it has no memory. That’s where I want to live the rest of my life. A warm place with no memory. ▫️اندی: میگن که خاطرهای نداره. این جاییه که من میخوام بقیه عمرم رو توش زندگی کنم. یه جای گرم، بی هیچ خاطرهای …----. ...
دیالوگ های ماندگار ۱۶:۲۹ ۱۳۹۴/۰۸/۲۱ دکتر جاناتان بنکس (Jude_Law#): رفتار گذشته، بهترین پیش بینی کننده رفتار آینده ست... ---
دکلمه های رضا پیربادیان ۱۳:۳۵ ۱۳۹۴/۰۸/۲۱ من دختر شیرین سخن دورهی قاجار. تو پست مدرنی و مضامین دل آزار. من اهل دل و چای هل و لعل نگارم تو اهل شب و شعر سپید و لب سیگار. من فلسفهی عشقم و اشراقی محضم. تو عقلگرا چون رنه و نیچه و ادگار. من پنجرهای رو به غزل … خواجهی شیراز. تو سخت، پر از خشتی و مانند به دیوار. با این همه عاشق شدهام دست خودم نیست. من دختر شیرین سخن دورهی قاجار. من دختر شیرین سخن دورهی قاجار-زهرا اقبالی-رضا پیربادیان … کانال دکلمههای رضا پیربادیان. ...
دکلمه های رضا پیربادیان ۱۳:۳۰ ۱۳۹۴/۰۸/۲۱ سر تا پایم را خلاصه کنند. می شوم «مشتی خاک». که ممکن بود «خشتی» باشد در دیوار یک خانه یا «سنگی» در دامان یک کوه. یا قدری «سنگ ریزه» در انتهای یک اقیانوس. شاید «خاکی» از گلدان. یا حتی «غباری» بر پنجره. اما مرا از این میان برگزیدند:. برای «نهایت». برای «شرافت». برای «انسانیت». و پروردگارم بزرگوارانه اجازهام داد برای:. ...
دیالوگ های ماندگار ۱۲:۲۱ ۱۳۹۴/۰۸/۲۱ ▫️بعضی وقتها باید به جهنم بری و برگردی تا ببینی مشکلاتی که فکر میکردی بزرگ بوده، اونقدرها هم بزرگ نبوده! ----.