جدیدترین نوشته‌ها

▫️کارلیتو (): وقتی که اون تویی، همه وقتتو به این فکر می‌کنی که روز اولی که میای بیرون کی رو می‌خوای ببینی، روز دوم، روز سوم …اما و

شاید تو هم همینطوری. دعا می‌کنی یکی رو پیدا کنی که فرق نکرده باشه. همونطوری که همیشه نگاهت می‌کرده ببینتت ….
  • گزارش تخلف

ری را … صدا می‌آید امشب.. از پشت کاچ که بندآب.. برق سیاه تابش تصویری از خراب

در چشم می‌کشاند … گویا کسی‌ست که می‌خواند ….. اما صدای آدمی این نیست … با نظم هوش‌ربایی من. آوازهای آدمیان را شنیده‌ام. در گردش شبانی سنگین. زاندوههای من. سنگینتر. وآوازهای آدمیان را یکسر. من دارم از بر … یک‌شب درون قایق دل‌تنگ. خواندند آنچنان. ...
  • گزارش تخلف

سلام!. حال همه‌ی ما خوب است. ملالی نیست جز گم شدن گاه به گاه خیالی دور،

که مردم به آن شادمانی بی‌سبب می‌گویند. با این همه عمری اگر باقی بود. طوری از کنار زندگی می‌گذرم. که نه زانوی آهوی بی‌جفت بلرزد و. نه این دل ناماندگار بی‌درمان! …تا یادم نرفته است بنویسم. حوالی خوابهای ما سال پربارانی بود. می‌دانم همیشه حیاط آنجا پر از هوای تازه‌ی باز نیامدن است. اما تو لااقل، حتی هر وهله، گاهی، هر از گاهی. ...
  • گزارش تخلف

حکایت باران بی امان است. این گونه که من. دوستت می‌دارم …

شوریده وار و پریشان باریدن. بر خزه‌ها و خیزاب‌ها. به بی‌راهه و راه‌ها تاختن. بی‌تاب ٬ بی‌قرار. دریایی جستن. و به سنگچین باغ بسته دری سر نهادن. و تو را به یاد آوردن. حکایت بارانی بی‌قرار است. این گونه که من دوستت می‌دارم …. ...
  • گزارش تخلف

«ای کسانی که سالم هستید! نشان سلامتی شما چیست؟

چشمان تمامی افراد بشر به پرتگاهی هولناک خیره شده که دارد در آن سقوط می‌کند. اگر شما شهامت نگاه کردن به ما، غذا خوردن با ما، حرف زدن با ما، نوشیدن با ما و همزیستی با ما را نداشته باشید، ما از شما نیستیم و آزادی به درد ما نمی‌خورد، همین به اصطلاح سالم‌ها هستند که دنیا را به سوی فاجعه کشانده‌اند. ای انسان! گوش بده، در تو آب و آتش و خاکستر وجود دارد، استخوانها در داخل خاکستر، استخوانها و خاکستر. اکنون که نه در دنیای واقعیات و نه در تخیلات خود هستم، کجا هستم؟. یک قرار داد جدید با دنیا می‌بندم که آفتاب در شب بتابد و برف در تابستان ببارد. چیزهای بزرگ تمام می‌شوند و کوچکها هستند که باقی می‌مانند. اجتماع باید همبسته و متحد باشد نه اینطور تکه تکه. کافی است به طبیعت نگاه کنیم و بفهمیم که زندگی چیز ساده ایست و باید برگردیم به نقطه شروع، نقطه‌ای که شما از همان جا راه غلط را انتخاب کردید. ...
  • گزارش تخلف

اشک رازی ست. لبخند رازی ست. عشق رازی ست

اشک آن شب لبخند عشقم بود. قصه نیستم که بگویی. نغمه نیستم که بخوانی. صدا نیستم که بشنوی. یا چیزی چنان که ببینی. یا چیزی چنان که بدانی … … … …من درد مشترکم مرا فریاد کن. درخت با جنگل سخن می‌گوید. علف با صحرا. ستاره باکهکشان. ...
  • گزارش تخلف

faroon daram. نه.. تو را از حسرت‌های خویش بر نتراشیده‌ام:

پارینه‌تر از سنگ. ترد‌تر از ساقه تازه روی یکی علف …. تو را از خشم خویش بر نکشیده‌ام:. ناتوانی خرد. از برآمدن …گر کشیدن. در مجمر بی تابی …تو را به وزنه اندوه خویش بر نسخته‌ام:. پر کاهی. در کفه حرمان،. کوه. ...
  • گزارش تخلف

نگران نباش، حال من خوب است، بزرگ شده‌ام.. دیگر آنقدر کوچک نیستم که در دلتنگی هایم گم شوم

آموخته‌ام که این فاصله‌ی کوتاه بین لبخند و اشک نامش زندگیست. آموخته‌ام که دیگر دلم برای نبودنت تنگ نشود. راستی، بهتر از قبل دروغ می‌گویم…. «حال من خوب است»، خوب خوب… … … کانال دکلمه‌های رضا پیربادیان.
  • گزارش تخلف

▫️اون موقع‌ها که خیلی جوون بودم و همه دور سفره جمع می‌شدیم، وقتی که غذا تموم می‌شد یه آه بلند می‌کشیدم و می‌گفتم: کاش غذا تموم نمی

کاش اولش بود! نه به خاطر غذاها …اون که همیشه بود …فقط به خاطر این جمعی که می‌دونستم همیشه باقی نمی‌مونه …
  • گزارش تخلف