جدیدترین نوشته‌ها

▫️صبوحی (مهران مدیری): میدونی لمس کردن بدن شیر چه حسی داشت؟. ▪️امیر (بهرام رادان): نه!!!

▫️صبوحی: فهمیدم که قدرت شیر توی عضلاتش نیست …توی وجودشه …. وقتی میخواد چیزی رو بدست بیاره, با تمام وجود بلند میشه, با تمام وجود دنبالش میکنه , و با تمام وجود بدستش میاره …. رویاتو بدست بیار …. 💬دیالو فیلم از ...
  • گزارش تخلف

دکلمه‌های رضا پیربادیان, [۲۹٫۱۰٫۱۵ ۲۱:۰۴]. حالا حوالی همین روزهای مثل هم

برای دور افتاده‌ترین دختر دریاها. از نشانی مه آلود مسافری بنویس. که روزی از سمت سرشارترین بوسه‌ها خواهد آمد. دستش را خواهد گرفت. و او با زورق پریان پرده پوش. به خواب بی پایان گل سرخ و پروانه خواهد برد …یعنی جواب آن همه علاقه آیا. همین تو دور و. من دور و. گریه هامان که بی گفت و گو …!؟ ...
  • گزارش تخلف

▫️نادر: ایشون یه دلیل برا من بیاره چرا باید تو این موقعیت پاشیم بریم خارج؟

▪️سیمین: تو یه دلیل بیار چرا باید بمونیم؟. ▫️نادر: من هزار تا دلیل برات میارم. ▪️سیمین: یکیشو بگو. ▫️نادر: یکیش پدرم، من پدرمو نمیتونم ول کنم، بازم بگم؛. ▪️سیمین: ولی زنتو میتونی ول کنی!. ▫️نادر: من کی تورو ول کردم؟ تو منو کشوندی دادگاه، تو برای من دادخواست طلاق فرستادی!. ▪️سیمین: اون میفهمه که تو پسرشی؟. ▫️نادر: من که میفهمم اون پدرمه …. ...
  • گزارش تخلف

اگر داغ رسم قدیم شقایق نبود. اگر دفتر خاطرات طراوت پر از ردپای دقایق نبود. اگر ذهن آیینه خالی نبود

اگر عادت عابران بی خیالی نبود. اگر گوش سنگین این کوچه‌ها. فقط یک نفس می‌توانست. طنین عبوری نسیمانه را به خاط سپارد. اگر آسمان می‌توانست، یکریز. شبی چشمهای درشت تو را جای شبنم ببارد. اگر رد پای نگاه تو را باد و باران. از این کوچه‌ها آب و جارو نمی‌کرد. اگر قلک کودکی لحظه‌ها را پس انداز می‌کرد. ...
  • گزارش تخلف

بگذار بشنوند همه این که ننگ نیست:.. دیگر برای این دل دیوانه تنگ نیست

بی روی ماه تو که به سر می‌رسد شبم. دیگر خیال پنجه و شوق پلنگ نیست. خورشید من در آینه‌ی گرم چشمهات. جایی برای ثانیه‌ای هم درنگ نبست. من هرچه سعی می‌کنم از آن دو بگذرم. حس می‌کنی که عاشقی من قشنگ نیست. شاید تو شیشه ای‌تر از آیینه‌ها شدی؟!. در دست من که قدرت پرتاپ سنگ نیست!. می خواهم اعتراف کنم دیگر عاشقت. ...
  • گزارش تخلف