جدیدترین نوشته‌ها

آن شب که صبح روشن اندامت. از آسمان آینه بر من طلوع کرد. شمع بلند قامت خلوتسرای من

از خجلت برهنگی خویش می‌گریست. من در کنار او. از پرتو طلوع. تو بی خواب می‌شدم. سر در میان موی تو می‌بردم. بر سینه‌ی بلند تو می‌خفتم. تا با تو در برهنه‌ترین لحظه‌های خویش. محرم‌تر از تمامی آیینه‌ها شوم. میل هزار سال تو را دوست داشتن. ...
  • گزارش تخلف

▫پروفسور خطاب به لوسی: تمام این دانشی که تو داری من مطمین نیستم که انسان‌ها امادگیش رو داشته باشن

ما تشنه قدرت و سود هستیم. با توجه به ذات انسان‌ها دانش تو ممکنه فقط باعث اغتشاش و ناپایداری بشه. 🔹لوسی: این نادانیه که باعث اغتشاش میشه نه دانش.
  • گزارش تخلف

: والدینم تو ایران به دنیا اومدن. مثل بقیه اومدن اینجا برای آزادی

ولی بابام هفته‌ای ۶۰ ساعت کار میکنه تا راه‌های فرار از مالیات برای یه دلال میلیونر آثار هنری پیدا کنه. قرض‌های ۵ رقمی میکنه تا مدرک آنلاینش رو بگیره. همیشه درباره عالی بودن آمریکا حرف می‌زنن ولی تو بدهی و کارهایی که هیچوقت نمی‌خواستن بکنن می‌میرن. ...
  • گزارش تخلف

▫تونی: یه روز داشتم یه فیلم ازین یارو «برد پیت» میدیدم. سون!

فیلم خوبیه قبلا ندیده بودم؛ اما نصف فیلم رو که دیدم فکر کردم مزخرفه! به من چه این یارو قاتله چه خریه …! اصلا دردی از زندگی من دوا میکنه؟. این شد که خاموشش کردم. روانشناس: خوش بحالت,بجاش چیکار کردی. تونی: رفتم تو حیاط با ذره بین مورچه آتیش زدم. ...
  • گزارش تخلف

آه اگر آزادی سرودی می‌خواند کوچک، همچون گلوگاه پرنده‌ای،.. هیچ کجا، دیواری فروریخته برجای نمی‌ماند

سالیان بسیار نمی‌بایست دریافتن را،. که هر ویرانه نشانی از غیاب انسانی ست، که حضور انسان آبادانی ست. همچون زخمی همه عمر خونابه چکیده. همچون زخمی همه عمر به دردی خشک تپنده. به نعره‌ای چشم بر جهان گشوده. به نفرتی از خود شونده …غیاب بزرگ چنین بود. سرگذشت ویرانه چنین بود!. آه اگر آزادی سرودی می‌خواند کوچک، کوچکترحتا، از گلوگاه یکی پرنده!. آه اگر آزادی سرودی می‌خواند-شاملو-دکلمه رضا پیربادیان … کانال دکلمه‌های رضا پیربادیان. ...
  • گزارش تخلف

گاهی‌گر از ملال محبت برانمت. دوری چنان مکن که به شیون بخوانمت.. چون آه من به راه کدورت مرو که اشک

پیک شفاعتی است که از پی دوانمت. سرو بلند من که به دادم نمی‌رسی. دستم اگر رسد به خدا می‌رسانمت. پیوند جان جدا شدنی نیست ماه من. تنی نیستی که جان دهم و وارهانمت. دست نوازشی به سر و گوش من بکش. سازی شدم که شور و نوایی بخوانمت. چوپان دشت عشقم و نای غزل به لب. دارم غزال چشم سیه می‌چرانمت. ...
  • گزارش تخلف

لیلا دوباره قسمت ابن السلام شد.. عشق بزرگم آه چه آسان حرام شد.. ▄ ▄ ▄

می شد که بدانم این خط سرنوشت من. از دفتر کدام شب بسته وام شد؟. اول دلم فراق تو را سرسری گرفت. وان زخم کوچک دلم آخر جزام شد. گلچین رسید و نوبت با من وزیدنت. دیگر تمام شد، گل سرخم! تمام شد. شعر من از قبیله‌ی خون است، خون من،. فواره از دلم زد و آمد کلام شد. ...
  • گزارش تخلف

شب‌هایی‌ هست که من و دیوارهای خاکستری. دلمان را به آمدن تو خوش می‌کنیم. شنیدی؟؟

انتظار. صحبت از بی‌ نهایت است. شب‌هایی‌ هست که نبودنت. مرا به لمس تمام عکسهای تو نزدیکتر می‌کند. شب‌هایی‌ هست که بودنم را با نگاهم به سقف خانه میخ می‌کنم. شنیدی؟؟. صحبت از ذره ذره نیست شدن است. شب‌ها یی هست که پرواز را زیر پوستم حس می‌کنم. شنیدی؟؟. ...
  • گزارش تخلف

خانم! اجازه هست که در قصه‌ای جدید. تصمیمتان عوض شود و عاشقم شوید؟!

آخر تو هیچ وقت قدیمی نمی‌شوی. مانند آرزوی خرید لباس عید. آخر تو.. بگذریم، چه تغییر می‌کند؟. اوضاع ما دو تا پس ازین مدت مدید. آنروز یادم است زن دستهای تو. بد جور مرد دست مرا کرد نا امید. هی نبض دستهای من آنروز می‌نشست. هی پلک چشمهای من آنروز می‌پرید. ...
  • گزارش تخلف

مثل گیسویی که باد آن را پریشان می‌کند. هر دلی را روزگاری عشق ویران می‌کند

ناگهان می‌آید و در سینه می‌لرزد دلم. هرچه جز یاد تو را با خاک یکسان می‌کند. با من از این هم دلت بی‌اعتناتر خواست، باش!. موج را برخورد صخره کی پشیمان می‌کند؟. مثل مادر، عاشق از روز ازل حسرت‌کش است. هرکسی او را به زخمی تازه مهمان می‌کند. اشک می‌فهمد غم افتاده‌ای مثل مرا. چشم تو از این خیانت‌ها فراوان می‌کند. عاشقان در زندگی دنبال مرهم نیستند. ...
  • گزارش تخلف

هوگو کاپری:. درست بعد از مرگ پدرم من خیلی این بالا میومدم. تصور میکردم که کل دنیا یه ماشین بزرگه؛

میدونی، ماشین‏ها هیچوقت قطعه اضافی ندارن. اون‏ها همیشه دقیقا شامل قطعاتی میشن که لازمش دارن. پس فکر کردم اگه همه‌ی دنیا یه ماشین بزرگ باشه؛. من نمیتونم یه بخش اضافی باشم. من به دلیلی باید اینجا باشم …. ...
  • گزارش تخلف