🔸 روشنفکر یا سلبرتی؟ مسئله این است!. 🖋 دانیال حقیقی

🔸 روشنفکر یا سلبرتی؟ مسئله این است!
🖋 دانیال حقیقی

🔹مارتین ایمسِ نویسنده، با اَدلِ خواننده فرق دارد. فیلیپ راث با کیتی پری دو پدیده کاملاً متفاوت هستند. دو مسئولیت جدا روی شانه‌هایشان است. این را جوامعی که از نظر سیاسی توسعه یافته شده‌اند به خوبی فهمیده‌اند. آمریکایی‌ها هرگز دوست ندارند نورمن میلر را در یک برنامه تاک‌شوی آخر شبِ تلویزیون ببینند. یا مثلاً آن‌طور که جی‌جی حدیدِ مدل، میلیونی روی اینستاگرام دنبال می‌شود، امکان ندارد نیروهای اجتماعی بگذارند دان دلیلو هم در چنین جایگاهی بنشیند. حتی چهره‌هایی که اخیراً همگی طبق قراردادشان با ناشر، برای تبلیغات بیشتر، فیس‌بوک و توییتر ساخته‌اند، مثلاً سیری هاسوت یا مارگارت آتوود، فقط به سفارش ناشرشان بوده و در نادر مواردی، همسو با جریانات سیاسی خاص چیزی روی شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌کنند، آن هم به ندرت. واقعاً به ندرت این اتفاق می‌افتد. یکی از عمده تفاوت‌های چهره‌های مقوایی مثل الیف شفق با جویس کارول اوتس دقیقاً همین است. در جوامعی که از نظر سیاسی توسعه یافته هستند، آن نویسنده و روشنفکری که بیرون می‌دهند به‌قدری مسئولیت‌پذیر است و به‌قدری مستقل است، که هرگز تن نمی‌دهد شهرت و اعتبارش را در شبکه‌های مجازی به حراج بگذارد و هر دمی سخنی از هر موضوعی به میان بکشد، و به شکلی احمقانه خودش را در دستهٔ زنبورها قرار دهد. چون می‌داند همیشه عده‌ای که از تیغ تیز نقد اجتماعی او ناراحت شده‌اند می‌خواهند اعتبار او را لکه‌دار کنند و کجا بهتر از شبکه‌های اجتماعی؟ چهره‌های مستقل همیشه در خطرند.

🔸 اما شاید این سؤال پیش بیاید که خب، کسی مثل الیف شفق و برنارد آنری لوی هم در شبکه‌های مجازی حضوری فعال دارند و روشنفکر و نویسنده هم شاید به‌حساب می‌آیند. آن‌ها چه؟

🔹در جواب این سؤال باید به دو نکته اشاره کرد. یکی اینکه اصلاً ترکیه از نظر سیاسی، آن‌طور که آمریکا و بریتانیا، توسعه یافته نیست، و این خانم کارکردش در جامعه ترکیه چیزی شبیه کارکرد حسینقلی مستعان در آن دوران ایران است، و درست مثل برنارد آنری لوی، یک چهرهٔ مشهور دسته راستی است که عملهٔ ستادهای انتخاباتی برای دسته راستی‌ها در دوازده ماه سال است و شب و روز مشغول کمپین کردن و تخلیهٔ هیجانی مردم به نفع راست‌گراها است. دقیقاً مانند عملکرد آنری لوی برای مکرون و بقیه. یک نگاه گذرا به شکل رفتار این دو در شبکه‌های اجتماعی و اینترنت چیزهای زیادی را برای ما روشن می‌کند.

🔸 باوری غلط به تازگی پیدا شده که مدام در گوش همهٔ ما می‌خواند که این روزها، تک‌تک نفرات جامعه، عضوی از شبکه‌های اجتماعی هستند. هیچ‌کس خارج از این دایره نیست، و اصلاً هرکس در این فضای مجازی حضور ندارد، وجودی ندارد. این یک اشتباه بزرگ است. اتفاقاً شخصیت‌های بزرگ و کسانی که یک زندگی درونی قوی دارند و به لحاظ هستی‌شناختی از قدرت بالایی برخوردار شده‌اند (و این به دلایل هم غریزی و هم اکتسابی است)، در این مدل شبکه‌های اجتماعی نیستند و هرگز هم به دام آن‌ها نمی‌افتند. این یک واقعیت بسیار بسیار جدی و برای برخی ترسناک است. ما باید متوجه باشیم که چهره‌های مثلاً ایسنتاگرامی، اتفاقاً آن چیزی که نشان می‌دهند نیستند. آن‌ها به دلایل مشخصی تا این اندازه خودشان را مردمی و بزرگوار و آدم خوب قصه نشان می‌دهند. آن‌ها می‌خواهند به واسطه توجهی که از شما جلب می‌کنند، ضرورت و اهمیت خودشان را برای جناحی که پشتشان است، روشن کنند. آن‌ها می‌خواهند یک قرارگاه اجتماعی تأسیس کنند تا در بزنگاه‌های خاصی، مثلاً انتخابات یا زلزله و مانند این‌ها، آن را وسط بگذارند برای مقاصد خاص خودشان. مثلاً هیجانات اجتماعی را تحت اختیار بگیرند و آن‌ها را به شکل آنی تخلیه کنند یا در مواردی حتی تشدیدش کنند. این اسمش توسعه سیاسی نیست. حتی از این مهم‌تر، این اسمش کار روشنفکری هم نیست. این کار سلبرتی است و دقیقاً با ابداع چیزی مثل اینستاگرام هم واژه‌اش سر زبان‌ها افتاد که یک شکل شارلاتانیسم است. وگرنه، توماس پینچون، خفن‌ترین نویسنده جهان، حتی شماره تلفن هم ندارد.

از ادبیات حداقل

💡 #رسانه شمایید. اگر می‌پسندید، برای دوستان‌تان بفرستید.

🌐 شبکه جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology