🔅 ‌خلدون. 🖋 علیرضا. دانشجوی دکترا جامعه‌شناسی

🔅 #ابن‌خلدون
🖋 علیرضا #براری
دانشجوی دکترا جامعه‌شناسی

📍 ابن خلدون دانشمندی مسلمان که بسیاری او را اولین جامعه شناس و کسی که با روش جامعه شناختی دست به مطالعه ی زیست بشری زده است, میشناسند.
اثر معروف وی کتابی است دوجلدی به نام مقدمه(العبر). وی در این کتاب در پی تاسیس دانشی نوبنیاد به نام علم عمران است. وی موضوع علم عمران را عمران بشری و اجتماع انسانی می داند و می خواهد کیفیات و عوارضی که به ذات و ماهیت عمران می پیوندد را بررسی کند.
ابن خلدون با تاسیس علم عمران بر آن بود تا راه برون رفتی از وضع دوگانه ی انحطاط ارکان تمدن و زوال اندیشه که تمدن اسلامی را به سراشیبی هبوط همه جانبه و برگشت ناپذیر رانده بود, پیداکند.
موضوع اصلی کتاب مقدمه, تحلیل گزارشی تاریخی است. تا قبل از ابن خلدون تاریخ از دانش های عقلی به شمار نمی آمد. ابن خلدن با مقدمه ی خود کوششی کرد تا مبانی نظری تاسیس تاریخ به عنوان دانش عقلی را اقامه کند. ارسطو تاریخ را به مانند شعر در قلمرو حافظه برمی شمرد. ابن خلدون برای اینکه این نوع نگاه ارسطویی حاکم بر تاریخ را دارای خوانشی عقلی کرد, نیاز تاسیس علم دیگری را در برای یاری رساندن به تاریخ عقلی, ضروری می دید.
ابن خلدون تحت تاثیر مشائیان بود و خداوند را خالق همه چیز می دانست و معتقد بود جهان همواره در حال تغییر است و همه چیز به دلیل طبیعت خویش, در سیر تکوین است و بعد از دوره ی کمال, به فساد بر اساس طبیعت خویش می گرایند و فاسد و نابود می شوند و دوباره این دور تکرار می شود. با این تفاصیل واضح است که ابن خلدون مبانی روشی و معرفت شناختی خویش را بر پایه ی اندیشه ی ارسطویی بنیاد نهاد هر چند که وی در مقدمه, توصیف خود را از گزاره های مطروحه در کتابش را مبتنی بر واقعیت پدیدار های اجتماعی در نظر گرفت و همین عامل هم باعث شد که او را اولین فردی بدانند که در یک کار تجربی از روش جامعه شناختی استفاده کرده است و در زمره ی جامعه شناسان قرارش دهند.
نامبرده به پیروی از فیلسوفان, اجتماع نوع انسان را ضروری می دانست( الاجتماع الانسانٌ ضروریٌ ). به این معنا که انسان دارای سرشت مدنی است. یعنی ناگزیر است که اجتماعی تشکیل دهد که در اصطلاح ابن خلدون, آن را مدنیت گوید که معنی عمران همین است( الانسان مدنی بالطبع ای لابد له من الاجتماع الذی هو المدینه فی الاصطلاحهم و هو معنی العمران ). البته ناگفته نماند که تاکید ابن خلدون بر این است ه مدنی بودن انسان بر حسب طبیعت امور است. همانطور که تلویحا ذکر شد, ابن خلدون علم عمران را ماده ای برای صورتِ دولت می داند. در تعریف مشخصی که ارایه می دهد می گوید که علم عمران علمی است که هدف آن توضیح تطور دولت بر پایه ی تحلیل مناسبات اجتماعی-اقتصادی است در کنار اینکه ابزاری هم هست برای عقلانی کردن روشِ تاریخی.
وی موضوع علم عمران را به دو گزاره ی مشخص تقسیم می کند; عمران بدوی و عمران حضری.
عمران بدوی یا بادیه نشینی یا البدو, جماعتی هستند که ضروریات زندگی خویش بسنده می کنند و از عصبیت(همبستگی شدید احساسی) بسیار بالایی برخوردارند.
عمران حضری یا شهرنشینی هم نوعی دیگر از شیوه ی زیست اجتماعی انسان هاست در نگاه ابن خلدون که از عصبیت بسیار پایینی برخوردارند و تجمل گرایی از صفت های بارز اجتماعات حضری است. وی تجمل خواهی را عمده ترین عامل سستی بنیان عصبیت و زوال تدریجی آن در جامعه ی شهری می داند. ابن خلدون عنوان می داردکه شهرنشینی پایان عمران بشری است و سرانجام فساد و تباهی و بدی و دوری از نیکی آن را فرا می گیرد. در نگاه ابن خلدون, مبنای تحلیل, بادیه نشینی است که اصل و گهواره ی تمدن به شمار می آید. وی بادیه نشینی و سبک زندگی و معاش بادیه نشینی را مقدم بر جامعه ی حضری در نظر می گیرد( ان البدو اصل للحضیر و متقدم علیه ).
در کتاب مقدمه بیان می دارد که عصبیت مایه ی نیرو گرفتن یک قبیله و قوم است و این نیرومندی به خودی خود رفاه و تجمل خواهی را به دنبال دارد که از موانع اصلی کشورداری و فرمانفرمایی و در نهایت حاصلی جز زوال عصبیت در برندارد.

#جامعه‌شناسی
#نویسنده_مهمان

🌐جامعه‌شناسی علامه
https://t.me/joinchat/AAAAAD-FIxbY7Ab5PtgsmQ