✅ جهان وارونۀ بورژوازی تهرانی. 🖋 آرش حیدری.. 📍 گوشه کنار میدان شوش و راه اهن بساط کرده‌اند

✅ جهان وارونۀ بورژوازی تهرانی
🖋 آرش حیدری

📍 گوشه کنار میدان شوش و راه اهن بساط کرده اند. معلوم نیست چه می فروشند تقریباً همه چیز و هیچ چیز! از بند کفش گرفته تا لنگۀ دمپایی، انبردست شکسته، رادیو عهد بوق و... . این حجم از اشیاء زهوار در رفته خودش عرصه¬ای است زیبایی شناختی، زیبایی شناسی فاجعه وقتی عریان تر می شود که به جای نگاه کردن به آن اشیای زوار دررفته به انبوه افرادی که گرد این منظومۀ بی مصرف جمع شده اند نگاه کنی. انبوهی سر به سوی این سفرۀ بی نان خم شده اند. برخی خوابند و اصلاً به این سفرۀ اشیاء نگاه نمی کنند. بوی بدنهای فروپاشیده مشمئزکننده است. تنهای نشُسته و درب و داغان، لباس های مندرس، در سیاهی شب صورتهای سیاه پیدا نیست. به چشم هایشان که خیره میشوی تا بی نهایت سرد است و بی روح. کسی برای خرید چیزی اینجا جمع نشده است. اینجا هرچه باشد عرصه ای برای خرید چیزی نیست. کسی چیزی نمیخرد. فقط نگاه می کنند اما به چه چیز؟! در این اشیای زهوار دررفته چه می بینند که من نمی بینم؟ در یک انبرِ شکسته یا فازمتر سوخته چه سحری خوابیده است که این همه کارتن خواب و مطرود را گرد خود جمع کرده است؟ دیگربودگی این ها آنقدر عمیق است که تاکتیک ها و تکنیک های رایجِ اجتماعی برای درون فهمی کنش این افراد پیشاپیش شکست خورده است. این گردهم آیی بیش از آنکه منطقِ خرید و فروش ابزار آلات و اشیاء زهوار دررفته باشد عرصه ای است برای کنار هم قرار گیریِ این جزایر انسانی. کارتن خواب ها به ندرت حرف می زنند. هرکس اندکی تجربۀ کار با آنها را داشته باشد خوب می داند که باید با انبردست حرف از دهانشان بیرون کشید. کارتن خواب ها به صورت گروهی نیز زندگی نمی کنند و در سکوتی عمیق در اعماق خود فرو می روند و شهر را می پایند بی آنکه میل مشخصی به هجومِ امیال و اغوای شهر نشان دهند. مگر در هنگام مصرف دسته جمعی مواد یا تماشایِ موزه ای خودساخته اینچنین گرد هم آیند و خوش و بشی کنند. نوستالوژیای اشیاء یک گرد هم آیی را پدید اورده است. جدال بر سر ژاپنی بودنِ یک ریش تراش زنگ زده و یا تلاش برای حرفه ای نشان دادن خود در شناسایی اصل بودنِ چرمِ کیف پولی که گویی از جنگ ویتنام بازگشته است مسئله ای است اساسی. فروشنده ای که به خوبی میداند قرار نیست اینجا چیزی بفروشد مدام هشدار می دهد که حواسش هست کسی چیزی بلند نکند و گاهی شیئی را از دست کسی می قاپد و سر جایش می گذارد. اینجا هیچ عنصر اقتصادی ای دیده نمی شود اینجا همه برای یک نمایش جمع شده اند. فروشندۀ آت و آشغال نقش فروشندۀ عتیقه جات را بازی می کند وخیلِ خیابان خوابان بی پولْ نقشِ خریدارانِ وسواسیِ جواهرات را. اینجا جهانِ وارونۀ بورژوازیِ تهرانی است.

🌐جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology