شبکه جامعهشناسی علامه 📍 بررسی تحلیلی جامعهشناختی و سیاستگذاری اجتماعی پشتیبانی و ارتباط با ما⬇️ ☑️ @Atu_Sociologier اینستاگرام: 📸 Instagram.com/atu_sociology
✅ نویسندهای در دوزخ ایدئولوژی. 🖋 مهدی تدینی.. 📍در ۱۹۱۸ در جنوبیترین نقطۀ روسیۀ کنونی به دنیا آمد
✅ نویسندهای در دوزخ ایدئولوژی
🖋 مهدی تدینی
📍در 1918 در جنوبیترین نقطۀ روسیۀ کنونی به دنیا آمد. دانشجوی ریاضیات و فلسفه بود که در مهیبترین جنگ دنیا، جنگ میان کمونیسمِ استالینی و فاشیسم هیتلری، باید به خدمت نظامی میرفت، در سال 1941. شوروی پیروز شد، اما قرار نبود او لذت پیروزی بر فاشیسم را بچشد، زیرا در ماههای پایانی جنگ سازمان ضدجاسوسی ارتش سرخ او را بازداشت کرد. او کمونیست بود اما گویا در نامههایش به دوستی از استالین انتقاد کرده بود. به دلیل همین انتقادها در نامههای خصوصی به 8 سال زندان محکوم شد، و این یعنی سرنوشتی تاریک در انتظارش بود: اسارت در گولاگ!
ابتدا به اردوگاهی فرستاده شد که محل حبس کشیدن دانشمندان بود، سالها بعد تجربیات خود در این اردوگاه را در رمان «حلقۀ نخست جهنم» بازگو کرد. پس از آن به اردوگاهی در قزاقستان فرستاده شد و در آنجا در کارخانۀ ذوبآهن به بیگاری گمارده شد. در این اردوگاه، در این ذوبآهن، حین بیگاری چیزی نیز در وجود سولژنیتسین ذوب میشد و شکل جدیدی میگرفت: او که کمونیستی خداناباور بود در کشاکش دائمی با مرگ به یک مسیحی ضداستالین تبدیل شد. مردی که اکنون سرخی آهن مذاب در چشمانش منعکس میشد در چند دهۀ آتی به بزرگتر رسواکنندۀ استالینیسم تبدیل میشد. گویی شیطان حریفش را در کورۀ زندانش میساخت!
اما فروپاشی دیگری نیز در راه بود. چیزی به پایان محکومیتش نمانده بود که نامهای از عمهاش دریافت کرد که در آن نوشته بود: «ناتاشا از من خواهش کرد به شما خبر دهم او میتواند به تنهایی زندگیاش را سامان دهد». ناتاشا همسر الکساندر بود و این پیام معنایی جز این نداشت که ناتاشا از او جدا شده بود. ناتاشا میدانست زندگی با مردی با سابقۀ محکومیت سیاسی دردسرهای فراوانی داشت، پس...
🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر بخوانید 🔻
📎 https://engare.net/?p=2214
🔶 انگاره: رسانه جامعه و جامعهخوانها
🔷 @EngareNet