🔸 بی ….. ز. 🖋 محمد زینالی اناری

🔸 بـیـ .....ز
🖋 محمد زینالی اُناری

تنبیه و آزردن کودکان و فلک کردن نوآموزان مکتب ها در ایران در گذشته رواج داشت و تا همین اخیر هم چوب هایی که به صورت ترکه ای و نازک بود، در منطقه ی ما به آن شووی می گفتند، به دست و بال کودکان زده می شد. شووی در هوا صدای هوووو می داد و اصابت آن به بدن، کمر و آرنج درد سوزانی ایجاد می کرد. این تنبیه مختص انسان بود و ما اگر از این تنبیه بهره مند می شدیم، می توانستیم حداقل افتخار کنیم که آدمیزاد هستیم.

تنبیه حیوان با آدمیزاد فرق داشت و برای آن از چوب های درشتی که به صورت کلفت، سفت و چابک بود استفاده می شد. این چوب ها که ابزار دست هر چوپانی بود، برای راه یابی و مسیر دهی و کنترل حیوانات استفاده می شد. به این چوب در منطقه ی ما « بیــز» گفته می شود که به صورت ضربه های از پهلو و با نوک به حیوان زده می شد. وقتی با نوک آن و به پشت یا گردنش ضربه زده می شد، حیوان مجبور بود بدود یا بایستد.

این ابزارهای چوپانی امروز به صورت های دیگری در آمده و در جامعه ی ما استفاده می شود. ابزار جای خود را به چیز دیگر داده است، اما تأثیری که می گذارد تقریبا مشابه است.

نمونه ی اصلی شووی های امروزی، تکلیف اضافه به دانش آموز و مهم تر از آن، دعوت از والدین دانش آموز به مدرسه است. تا به تدریج، معلم صدایی را به گوش دانش آموز برساند و به جای یافتن ضعف ها و نیازهای او، درد تحقیر را از راه فهماندن ضعف یادگیری و بی توجهی را به گوش او برساند. در تحقیر وی همین قدر بس که والدین او در ساعت های رسمی اداری دعوت می شوند تا در شهرهای بزرگ امروزی از محل کار خود به مدرسه بروند و معلم آن ها را نصیحت کند که چرا بچه هایشان درس نمی خواند؛ حال آن که والدین امروزی که کارگران دو دهه قبل نیستند و بچه ها مشکلات و مسائل دیگری مانند اجبار به کمک درسی و ... هم دارند که نمی تواند آن را به بی سوادی و بی توجهی والدین نسبت داد.

نمونه ی اصلی بیــزهای امروزی هم، دست اندازهایی هستند که در جاده ها به صورت افقی ساخته می شود تا خودروها سرعت خود را کنترل کنند. پیامی که برای سرعت و کلا ترافیک در جامعه ی مدرن داده می شود، با تابلو است و فرض آن این است که مخاطب این تابلو آدمیزاد است و می فهمد. اما پیامی که دست اندازها می دهد، این است که مخاطب پیام های بصری را متوجه نیست و نیاز به ابزارهای تنبیه و کنترل سرعت با ضربه هایی غیر مستقیم به بدن او است. نخست به فنر خودرو، سپس به نشیمن سرنشینان خودرو.

جامعه ای که تفکر پدرسالار و یا شبانی دارد، آدمی را با شووی و بیــز کنترل می کند. ما باید از صدای شووی و از ضربه ی بیــز بترسیم تا به تدریج آن رفتاری که متولیان تربیت و راه ها نیاز دارند اجرا کنیم. ما را یا با صدای تحقیر پذیرش مسئولیت مشکلات شخصی و خانوادگی موثر در تحصیل دانش آموزان می شکنند، یا این که با روش های حذف تابلوهای اثرگذار و کشاندن پای تأثیر بهتر ضربه و آزار برای کنترل ترافیک. در هر حال، به جای ادبیات علمی، روانشناسی و گرافیک محیطی، نهادهای آموزشی و شهری ما از روش های شبانی و نظارت بر حیوان استفاده می کنند.

در این جامعه دنبال علت خشونت نگردید، در جایی که به آدمیزاد کت و شلوار بپوشانند و با او به روش های غیرانسانی برخورد کنند، ممکن است لحظه ای او خود را به جای انسان، به صورت پارادوکسیکاری بین انسان و حیوان درگیر ببیند و دچار اضطراب وجودی هم بشود. حالا چه اتفاق هایی مهیبی می افتد، مسائلی است که می توان به آن اندیشید.

💡 #رسانه شمایید. اگر می‌پسندید، برای دوستان‌تان بفرستید.

🌐 شبکه جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology