▫️ پدیده صداهای بی اثر (white noises) و مدیریت ایران. 🖋 غلامرضا منصوری

▫️ پدیده صداهای بی اثر (white noises) و مدیریت ایران
🖋 غلامرضا منصوری

یک شرکت اداری در آلمان ، برای استفاده بهینه از فضای فیزیکی ناچار شد تا دیوارهای اتاق ها را تخریب و سازه های آلومنیومی (پارتیشن ) کوتاه را جایگزین آنها نماید. خاصیت این سازه ها این بود که همه کارمندان همدیگر را میدیدند، سرو صدای ناشی از ازدحام مراجعان نیز آرامش آنها را سلب نموده بود و مهمتر از این ها ، مسئولین ارشد اداره از طریق دوربین مدار بسته به همه کارکنان و نحوه رفتار آنها اشراف داشتند .
در یک کلام میتوان گفت ، حریم خصوصی ، آرامش فردی، نشاط وخلوت همه کارکنان به نفع کارآیی و بهره وری سیستم قربانی شده بود.
شکایت از این وضعیت تبدیل به مساله ای مهم در مدیریت سازمان میشود تا اینکه مدیران ارشد این اداره تلاش میکنند تا مشکل بوجود آمده را مرتفع نمایند.
چرا که
وجود مشکل = نارضایتی کارکنان =افول کارایی کلی سازمان .
مدیران اما برای بازگرداندن وضعیت به شرایط قبل هیچ اراده ای نداشتند چرا که کارآیی سیستم برایشان مهم تر از دل نگرانی ها و احساسات کارکنان بود ، اما آنها برای جلب رضایت نسبی کارکنان (آنهم به منظور افزایش بهره وری بیشتر)تصمیم به ایجاد برخی تغییرات گرفتند نه در اهداف سازمانی و روش ها ، بلکه در تطبیق کارکنان با شرایط جدید.
آنها شروع به پخش انواعی از صداهای حاشیه ای ، که به صداهای بی اثر معروفند(white noises) ،نمودند. صدای بی اثر به مجموعه از فرکانس های مختلف اما با شدت یکسان گفته میشود .
کارکرد این صداها این بود که با ترکیب خود با اصوات گوشخراش، آنها را به صداهایی غیرقابل تشخیص و قابل تحمل تر تبدیل می کردند. این صداها در ترکیب با صداهای محیطی نوعی از احساس گرمی فضا را برای کارکنان خلق میکرد ، بطوریکه گوئی آنها در یک محیط سرزنده مشغول به کارند. در واقع آن صداهای بی اثر نوعی احساس سرزندگی محیطی را برای آنها خلق نموده بود.
این وضعیت به مدت چند هفته استمرار یافت تا اینکه اغلب کارکنان با این صداهای قابل تحمل تر ، انس یافتند و از این طریق بازهم کارآیی سازمان افزایش یافت. این در حالی بود که نیاز اصولی کارکنان به حریم خصوصی، نشاط و آرامش روانی و .. از سبد مطالباتی شان محو شده بود . در واقع کارکنان به اشتباه فکر میکردند که نیازهای اصلی آنها مرتفع شده است درحالیکه نیاز آنها عملا سرپوش گذاشته شده بود.
جامعه کنونی ما و مدیریت آن پر است از کاربرد پدیده صداهای بی اثر که کارکرد آن فقط و فقط پرت کردن حواس شهروندن از نیازهای واقعی خود به نفع نیازهای کاملا فرعی و در مقابل، تثبیت حاکمیت است . تامین احساس رضایت شهروندن با تمسک به اقدامات غیراصولی که در کل نفع چندانی برای شهروندان نداشته و پاسخ مناسبی برای نیازهای اساسی آنها نمی دهد.
با اینکه نمونه های زیادی ازکاربرد این پدیده در کشور ما وجود دارد اما میتوان به پرداخت یارانه و تعیین نرخ ارز توسط دولت اشاره نمود . در غیاب سیستم اقتصادی کارآمد و پاسخگو ، حرکات نمایشی دولت ها (بازی با نرخ ارز، بازی با ساعت پرداخت یارانه کم قدرت)، به تدریج ، نوعی آرامش مصنوعی در شهروندان ایجاد میکند بدون آن که نیازهای واقعی و پایه ای اقتصادی شهروندان را تامین کرده باشند.
دولت بدون اینکه نیاز اصلی مردم یعنی اصلاح ساختار اقتصاد کشور را در دستور کار قرار دهند با تحریک نیازهای دم دستی مردم ، افکار آنها را به بازی میگیرند تا ذهن آنها را از نیازهای واقعی، طولانی مدت و اساسی خود منحرف نماید هرچند موفق شده باشد تا آرامش تصنعی ای را هم در ذهن آنها خلق کند.

#نویسنده_مهمان

🌐جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology