✅ فرایند عقلانی شدن جهان

✅ فرایند عقلانی شدن جهان

درک درست فرایند عقلانی شدن و شکل‌گیری تمدن تجدد ارتباط وثیق با دیدگاه وبر در مورد تحولات عمدة تاریخ دارد. طبق قرائت معروف، محرک اصلی تاریخ گسترش عقلانیت و خروج انسان از سلطة جهل و خرافات است. البته می‌توان تفسیر دیگری نیز از دیدگاه وبر ارائه نمود. مطابق این تفسیر عامل اصلی حرکت تاریخ، تضاد انسان با محیط یا تضاد با شرایط هستی انسانی است. این برداشت ملهم از تعریف وبر از عقلانیت است. از نظر وبر عقلانیت اعم از عملی و نظری عبارت است از: «تسلطِ نظریِ فرایند بر واقعیت، از طریق مفاهیم متزایداً دقیق و انتزاعی و تحصیلِ روش‌مندِ هدف مفروض و معینِ عملی، به‌وسیلة محاسبة متزایداً دقیق ابزارهایِ باکفایت».

مطابق تعریف مذکور کارکرد یا غایت عقلانیت، ایجاد امکان برای پاسخ‌گویی به نیازها یا مشکلاتِ ناشی از ناسازگاری و تضاد شرایط هستی انسانی و محیط پیرامونی یا مانعیت آنها برای دستیابی به خواسته‌ها و مقاصد انسانی است. بنابر این تلقی، انسان در ادوار مختلف تاریخ برای حل معضلات خود از ابزارهای مختلف استفاده کرده است. در یک دوران از جادو، در دوران دیگر از دین و درنهایت از عقلانیت بهره جسته است. از نظر وبر دو اتفاق عمده در تاریخ رخ داد تا عقلانیت مدرن به منصة ظهور برسد. مراحل مذکور تمایز دین از جادو و متولد شدن عقلانیت در دامن دین است. از نظر او نخستین گام عقلانی شدن مرحلة تفکیک دین از جادو است. به عقیدة وبر و دیگر جامعه‌شناسان دین، انسان‌ها در سپیده‌دم تاریخ با استفاده از جادو و ابزارهای جادویی و با توسل به دمون‌ها (demon) نیازهای بنیادی زندگی‌شان را تأمین می‌کردند. ولی به مرور از این مرحله عبور کردند و به دامن دین چنگ انداختند. عبور از مرحلة جادو و چنگ زدن به دامن دین، نخستین مرحلة عقلانی شدن تاریخ است. عبور از دمون‌ها به خدایان، نخستین مرحلة عقلانی شدن بود که با ظهور ادیان رخ داد. در فرایند حرکت جهان به سمت عقلانی شدن، دین نه‌تنها در برابر جادو قد علم نمود، بلکه از درون مدام به بازسازی باورهای خود نیز مبادرت ورزید. عالمان دین همواره در پی آن بودند که باورهای دینی را عقلانی کنند. این امر زمینة شکل‌گیری عقلانیت مدرن را فراهم آورد. یعنی دومین مرحلة عقلانی شدن از این طریق فعلیت یافت. مرحله‌ای که براساس علم، اقتصاد و سیاست انجام شد. وبر در کتاب جامعه‌شناسی دین و در کتاب اخلاق پروتستان و روح سرمایه‌داری به این مطلب اشاره نموده است. برای نمونه، او می‌گوید: «یکی از عناصر پایه‌ای روح سرمایه‌داری جدید، بلکه روحیة کل فرهنگ جدید، یعنی سلوک عقلانی مبتنی بر ایدة تکلیف، از روحیة ریاضت‌گری مسیحی سر برون آورد».

در مورد دیگر نیز وبر تصریح کرده که عقلانیت مدرن، محصول تلاش‌های حاملان دین و تفکر عقلانی سکولار بوده است:

این فرایند تاریخی بزرگ (عقلانی شدن) در توسعة ادیان، یعنی برچیده شدن کامل بساط جادوگری در دنیا توسط پیامبران عبری باستان، به همراه تفکر علمی یونانیان که همة ابزارهای جادویی برای رستگاری را به‌عنوان خرافات و معصیت باطل کرده بود، در اینجا به پایان منطقی خودش رسید. پیوریتن‌های اصیل حتی تشریفات مذهبی کفن و دفن را کنار گذاشته و عزیزترین افراد خانواده خود را بدون مراسم مذهبی دفن می‌کردند تا مبادا خرافات و اعتقادات جادویی در ایمان آنها رخنه کند.

از نظر وبر نقش ادیان در بسط عقلانیت یکسان نبوده است؛ چنان‌که کاتولیک‌ها کمتر از پیوریتن‌ها در عقلانی نمودن زندگی و جادوزدایی نقش آفریده‌اند. نتیجة سخن پیش‌گفته این است که از نظر وبر انسان در حل مسائل زندگی خود در هر مرحله از ابزارهای عقلانی متناسب با آن شرایط استفاده نموده است. در نخستین مرحله معرفت جادویی حاکم بوده که به‌تدریج به دین تبدیل شده و از متن معرفت دینی معرفت علمی و عقلانی مدرن پدید آمده است. از نظر وبر تفاوت جادو و دین با عقلانیت مدرن در این است که جادو و دین عقلانی نیست، بلکه تفاوت در تلقی‌شان از عقلانیت است؛ آنچه این دو نوع عقلانیت را از همدیگر متمایز می‌سازد این است که عقلانیت جادو و دین به دنبال تبیین روابط عادی و معمول یا مکرر روزمره نیستند، بلکه در پی فهم پدیده‌های استثنایی و نامنظم‌اند. از منظر جادو و دین، علت‌ها یا وسایل مطلوب، آنهایی هستند که برخلافِ امور روزمره و معمول، واجد ویژگی‌های استثنایی و خصلت‌های متمایز از واقعیات عادی‌اند، ولی علم به تبیین پدیده‌های معمول می‌پردازد.
#ماکس_وبر
#عقلانیت
#دین
#جادو


🔰از کانال جامعه شناسی و مسائل روز

🌐جامعه‌شناسی علامه
https://t.me/joinchat/AAAAAD-FIxbY7Ab5PtgsmQ