شبکه جامعهشناسی علامه 📍 بررسی تحلیلی جامعهشناختی و سیاستگذاری اجتماعی پشتیبانی و ارتباط با ما⬇️ ☑️ @Atu_Sociologier اینستاگرام: 📸 Instagram.com/atu_sociology
🔸 فحاشی و ناسزاگویی ما ایرانیان!. 🖋 علی مرادی مراغهای
🔸 فحاشی و ناسزاگویی ما ایرانیان!
🖋 علی مرادی مراغه ای
بدون مقدمه باید گفت که ما ایرانیان در فحش گویی یدطولایی داریم! تاورنيه در سفرنامه اش مىنويسد: «ايرانيها در اداء الفاظ ركيك و فحشهاى قبيح مهارتى دارند ...وقتى دو نفر با هم نزاع مىكنند عوض اينكه با ضرب مشت بجنگند، به يكديگر دشنام مىدهند و نفرين ردوبدل مىكنند»( سفرنامه تاورنيه...ص911.) اگرچه ناسزا و فحش (سقط گفتن) از ديرباز در بين طبقات مختلف اجتماعى معمول بوده حتی هر کدام از طبقات فحشهای خاص خودش را دارد اما وقتی اوضاع معیشتی مردم بدتر میگردد فحش دادن مثل آب خوردن میگردد و با کوچکترین بهانه ای حتی بخاطر بوق زدن ماشین پشت سری!. بيهقى حدود هزار سال پيش مىگويد«... دانم كه سخت ناخوشش آيد و مرا متهم مىدارد متهم تر گردم و سقط گويد اما روا دارم.»( تاريخ بيهقى...ص455) سعدى نيز به رواج نفرين و دشنام زمان خود اشاره مىكند:
همه شب بر اين غصه تا بامداد/ سقط گفت و نفرين و دشنام داد
در گلستان ضمن حكايتى آمده است: «ملك را دشنام دادن گرفت و سقط گفتن آغاز كرد.» در كتاب سمك عيّار فحشهائى از قبيل حرامزاده، جادو، بدفعل، سگ بدكار به کرات به چشم مىخورد.البته در دوره های انقلاب و انتقال قدرت،روزنامه ها نیز که بجای اینکه اشاعه گر فرهنگ باشند مشحون از فحش میگردند! در دوران مشروطيت،عين السلطنه مینویسد«هركس روزنامه مىنويسد از طرف عموم ملت فحش مىدهد...» (خاطرات عين السلطنة...ج3 ص 2075).یا در انقلاب اخیر،در شعارها،حتی از فحش ناموسی بر زن و دختران شاه نیز دریغ نشد...
پل لوكا كه در دوره صفوی در1700 و 1701 در ايران بوده ضمن شکایت از بدرفتارى ماموران مىگويد: «براى آنكه به شما هتاكى نشود، بايد هميشه فحش و ناسزا بگوييد... شاه عده اى را در خدمت خود نگاه مىداشت كه به قلع و قمع دزدان بپردازند. اين اشخاص بعد از آنكه دزدان را بقتل مىرسانيدند، سرهاى آنان را به حضور شاه مىبردند تا پاداش خود را دريافت دارند. همچنين براى بدست آوردن انعام، مردگانى را كه بتازگى مدفون شده بودند از گور بيرون مىآوردند و سر آنان را بعنوان سر دزدان به دربار قالب مىکردند...!.در ميان شعراى ايران، سوزنى سمرقندى در فحاشى و بدگوئى سرآمد شعراست وى در پاسخ اعتراض يكى از مخالفان خود مىگويد:
گويد كه هيچ شعر تو بى ك ... ك نيست/از صد هزار گفت وى اين است باورم
بى ك ... ك اگر نبود شعر من رواست/زيرا كه شعر من نر و من شاعر نرم
جمالزاده خلاصه ای از انواع فحش ها را که حتی در مكاتب و مدارس ایران معمول بود آورده:«پسرك فضول، پسرك بى چشم ورو، بى شرم، بى حيا، جعلنق، متعفّن، خنزير، نجس العين، كلب بن كلب، حمار بن حمار، گوساله، اخرّ بالتّشديد، ولد الزنا، چه گهى مىخورى، حرفهاى گنده تر از دهنت مىزنى، و الله و بالله و تاللّه مستحق حدّ شرعى شده اى، خونت مباح گرديده اى خبيث، اى ملعون، من ترا همين الآن در صحن مدرسه مشلّق مىكنم.»( قصه ما بسر رسيد...ص 169)
البته محکومان به مرگ را نیز با فحش راهی مرگ میکردند! «روز ديگر كه به جهت كشتن، ايشان را به ميدان مىبردند، حضرات تماشايى در بين راه به ايشان سنگ مىزدند و فحش مىدادند و مىگفتند اينها بابى و ديوانه شدهاند...»( تاريخ اجتماعى ايران...ج10ص501) در زمان دار زدن میرزا رضا کرمانی چنین نقل شده«طناب به گردن ميرزا رضا انداخته از طرفين بالا كشيدند. ... تمام اين مدت طبل مىزدند.حين بالا رفتن جمعى از پائين فحش میدادند(روزنامه خاطرات عين السلطنة...ج2 ص1042)البته در حین وعظ نیز ادامه داشت عين السلطنة می نویسد:امين الشريعه شبها در مسجد گوهرشاد وعظ مىكند لهجه اصفهانى غليظى دارد خيلى بامزه و بانمك صحبت مىدارد مضحك وعظ مىكند و خنده دار... اقلا شبى دو سه هزار فحش و نامربوط مىگويد»( همان...ج2ص 1744) البته در این میان،نهی کنندگان فحش نیز کم نبودند غزالى در مذمت فحش مىگويد «... اندر دوزخ كسان باشند كه از دهان ايشان پليدى همى رود چنانكه از گند آن همه دوزخيان به فرياد آيند و گويند اين كيست؟گويند اين آنست كه هركجا سخن فحش و پليد بودى دوست داشتى و همى گفتى»( كيمياى سعادت... 439 .)
رضاخان نیز فحاشِ قهاری بود فرقی نمی کرد مخاطبش وزیر،سرلشکر،یا نماینده مجلس باشد!نقل است که از سوی رضاشاه امریه و دستور داده شد که فرماندهان حق ندارند به سربازان فحش بدهند وقتی تمام افسران لشکر جمع شدندو سرلشکر بوذرجمهری بخشنامه را خواند و خود ضمن تفسیر آن چنین گفت:
از امروز هر پدرسوختهیی که به سربازان فحش بدهد دستور میدهم پدر قرمساقش را جلو روی سربازان دربیاورند، فهمیدید؟ بروید گورتان را گم کنید...!
🌐 شبکه جامعهشناسی علامه
@Atu_Sociology