🔅 نگاهی به وضعیت تیراژ ٩٠٠ هزارتایی برای جامعه ٨٠ میلیونی. 👈🏻 دردی ریشه‌دار و مزمن

🔅 نگاهي به وضعيت تيراژ ٩٠٠ هزارتايي براي جامعه ٨٠ ميليوني
👈🏻 دردی ریشه‌دار و مزمن
🖋 مهدی #محسنيان‌راد ( استاد ارتباطات و جامعه‌شناس )

📍٤٠ سال است كه در دانشگاه ارتباطات درس مي‌دهم و در اين ٤٠ سال به ياد ندارم كه آمار تيراژ مطبوعات كاغذي به اين راحتي عنوان شود. در طول اين ٤٠ سال اين آمار شبيه يك راز مگو بود كه نبايد عنوان مي‌شد و مديران و مسوولان، سعي در پنهان كردن آن داشتند. اما حالا بايد از حسين انتظامي تشكر كرد كه به عنوان معاون مطبوعاتي، عدد و رقمي از تيراژ مطبوعات را به راحتي اعلام مي‌كند و مي‌گويد كه ٢٠٠ روزنامه داريم و تيراژ آنها در مجموع به ٩٠٠ هزار نمي‌رسد. در روزگاري دورتر با مرحوم كاظم معتمدنژاد و به وقت بررسي و پژوهش درباره وضعيت مطبوعات در ايران و ميزان مخاطب، كاملا به اين نتيجه رسيديم كه اوضاع فاجعه است. در تحقيقي كه در سال ١٣٥٦ انجام داديم، وقتي سرانه روزنامه‌ها در ايران را بررسي كرديم، به اين نتيجه رسيديم كه به نسبت آمار جهاني، اين سرانه عدد و رقمي نزديك به مصيبت است. از آن سال‌ها تا همين امروز وضعيت به همان ترتيب باقي مانده است و اگر بخواهم تحليل كنم كه چرا شرايط اين‌طور است، چرا سرانه مطالعه مطبوعات پايين است، چرا مطبوعات كاغذي به مشكل برخورده‌اند و... بايد يك سخنراني چند ساعته با نمودار و فكت‌هاي دقيق علمي داشته باشم. اما در اين متن كوتاه و در يك جمع‌بندي خلاصه مي‌توانم دو دسته از دلايل اين اتفاق را عنوان كنم و درباره‌اش حرف بزنم. عواملي كه مطبوعات كاغذي را به چنين وضعيتي رسانده، دو دسته است. دسته اول علل مزمن و ريشه‌دار است و دسته دوم هم علت‌هاي جديد و مدرن و البته كمي جهاني.
در توضيح دسته اول مشكلات كه مشكلات ريشه‌دار و قديمي هستند، سه نكته قابل توجه است. نكته اول اصل استبداد است. استبدادي كه من محقق واژه ديگري نمي‌توانم براي آن پيدا كنم و در واقع يك دليل كاملا جهاني و عمومي است كه رسانه‌ها را محدود مي‌كند و در هر جامعه‌اي شكل و شمايل خودش را دارد. دسته دوم اين مشكلات نگاه سنتي حكومت‌‌داران به رسانه و نوع توقع و استنباط آنها از رسانه است. در واقع حكومت‌داران رسانه را در جهت اهداف و منافع خود قبول دارند و نه در موقعيتي مستقل و آزاد. با همين توقعات و خواست‌ها است كه رسالت واقعي رسانه انكار مي‌شود و مقابل رشد مطبوعات مي‌ايستد. سومين نكته هم تصور مديران از ماهيت رسانه است. در واقع مديران معتقدند كه بايد از مردم، دولت، نظام و... دربرابر هر اتفاق و هجمه‌اي مراقبت كنند و براي اين مراقبت و پيشگيري، تمام آنچه توسط رسانه‌ها منتشر مي‌شود را نوعي خطر محسوب مي‌كنند. در واقع تصور مديران اين است كه مردم با شنيدن يك خبر از تلويزيون يا خواندن آن در روزنامه بلافاصله تحت‌تاثير قرار مي‌گيرند و ممكن است اين تاثيرپذيري نتايج خوشايندي نداشته باشد و مقابل آن مي‌ايستند تا پيشگيري از حادثه‌اي را داشته باشند كه مشخص نيست چطور قرار است رخ دهد و چرا مردم بايد اين‌چنين تاثيرپذير از آن باشند.
اما درباره دسته دوم دلايل به نقطه‌اي مي‌رسيم كه مدرن، جديد و كمي هم جهاني است. به مشكلاتي كه مختص ايران و رسانه‌هاي ايراني نيست و در واقع مشكلي تازه و همگاني است. دسته دوم همان است كه اين روزها درباره آن صحبت هم بسيار مي‌شود و اما و اگر و بحث‌هايي دارد كه اگر بخواهيم واقع‌بينانه با آن برخورد كنيم، نه تنها پژوهشگران و كارشناسان رسانه‌هاي ايراني كه حتي پژوهشگران خارجي هم همچنان نمي‌توانند با قطعيت درباره آن صحبت كنند و نظري دهند. اين دسته دوم همان گسترش دسترسي به اطلاعات و ابزار مدرن اطلاع‌رساني و خوانش است. اتفاقي كه نه تنها درباره مطبوعات كاغذي كه درباره كتاب‌ها هم رخ داده و آنها را آسيب‌پذير كرده است.

📌 برای مطالعه ادامه نوشته، دکمه Instant View را فشار دهید و یا در صورت استفاده از تلگرام کامپیوتر، فیلترشکن خود را روشن کنید.
📌 goo.gl/VYLZfg

🔰 از روزنامه اعتماد

#جامعه

🌐جامعه‌شناسی علامه
https://t.me/joinchat/AAAAAD-FIxbY7Ab5PtgsmQ