✅ زوال دانشگاه *. ✍🏻 فاروق خضری (دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق عمومی)

✅ زوال دانشگاه *
✍🏻 فاروق خضری (دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق عمومی)

دانشگاه در ایران، با وجود تمام نقاط مثبت اش، قابل نقد است. اگر بخواهیم یک نهاد به سمت رشد و پیشرفت حرکت کند، باید آن را نقد کنیم تا در مسیر اصلاح قرار بگیرد. دانشگاه از نظر کسانی که علاقه مند به تحصیل هستند، بهشت دانش تصور می شود. شاید به این خاطر باشد که یاد گرفته ایم تمام مشکلات را می توان با دانش حل کرد و ورود به دانشگاه با یک ذهن آزاد، حاصل اش دریافت آگاهی است. هنگامی که در محیط دانشگاه قدم می گذارید، انگار وارد دنیایی دیگر می شوید. همه چیز عالی است. تمام مشکلات و دردها فراموش می شود؛ چون دانشگاه با درون جامعه خیلی فرق و فاصله دارد. اما واقعا باید این طور باشد؟

به نظر می رسد دانشگاه باید محیطی برای حل مشکلات جامعه باشد نه فراموشکاری. دلیل این فاصله آن است که همه به کلمات داخل کتاب ها چسبیده ایم و خیال می کنیم رسالت دانشگاه این است که تا پایان هر ترم، باید تمام کتاب ها تدریس شوند و در کلاس جز از مطالب داخل کتاب ها حرفی به میان نیاید. پس به همین خاطر، مشکلات و مسائل جامعه زیر انبوهی از کلمات کتاب هایی که شاید هیچ دردی از کسی دوا نکنند، گم می شوند. در اینجا یک سوال پیش می آید: آیا در دانشگاه فقط باید به علم پرداخت؟

علم شاید فقط داخل کتاب ها باشد، اما می بایست این علم، چیزهایی غیر از آنچه در کتاب ها است را نیز به ما یاد می داد. دانشگاه تماما در پی کشف ذهن حرکت می کند. به قول کن رابینسون: «نظام آموزشی خیلی عجیب است. تمام بدن را رها کرده و فقط به پرورش مغز فکر می کند». برای همین است که می گویند ما دانشمند می شویم، اما توانمند نه. عالم بودن و در عین حال ناسازگاری با دیگران، بدکلامی و خشونت، عدم احترام و ندانستن حد و حدود روابط و ارتباط و … نشان از این دارند که ما بهره ای از علم نبرده ایم. در علم رشد کرده ایم اما در انسانیت و اخلاق بزرگ نشده ایم. کارل یاسپرس در کتاب ایدۀ دانشگاه توضیح داده است که «فهم نیازمند بلوغ فکری، نه فقط در ذهن بلکه در سرتاسر وجود انسان است».

حقیقتا دانشگاه به مکانی برای مسابقه تبدیل شده است. چه قبل از کنکور و چه بعد از آن. همانطور که سال ها است صاحبنظران می گویند «ما همکاری را یاد نگرفته ایم. دوست داریم خودمان به تنهایی حرکت کنیم». تبدیل دانشگاه به میدانی برای مسابقه را از کودکی و در طول تحصیل در نظام آموزشی مان یاد گرفته ایم و حتی در دانشگاه کسی مانع این مسئله نمی شود. همه فکر می کنند باید بقیه را کنار زد و برنده شد. «نمره» تنها چیزی است که در گفتمان های دانشجویی رتبۀ اول را کسب می کند. فارغ از این، منابع متعددی که گاها حتی در کلاس هم تدریس نشده اند، برای امتحان معرفی می شوند که فشار و اجبار آن ها، دانشجو را سرد و دلزده می کند. غافل از اینکه معلوماتی که با اجبار و فشار آموخته می شود، مدت کمی در ذهن می ماند. هرگز جایی گفته نشده است که منابع زیاد و فشار به دانشجو، او را به فردی دانا و عالم تبدیل می کند.

🔻 برای مطالعه آنلاین، Instant View را فشار دهید
https://engare.net/?p=1978

🌐 شبکه جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology