شبکه جامعهشناسی علامه 📍 بررسی تحلیلی جامعهشناختی و سیاستگذاری اجتماعی پشتیبانی و ارتباط با ما⬇️ ☑️ @Atu_Sociologier اینستاگرام: 📸 Instagram.com/atu_sociology
🔸 جنبش اجتماعی، انحراف یا ارتقا. 🖋 سعید مدنی
🔸 جنبش اجتماعی، انحراف یا ارتقا
🖋 سعید مدنی
📍 از ویژگیهای جامعه کنونی ایران علاوه بر وجود و بروز نارضایتیها و اعتراضات اجتماعی، گسترش و نفوذ شبکههای اجتماعی، و افقیتر شدن و شبکهایتر شدن روابط است. آیا اینها نشانههایی از ظهور جامعه شبکهای در ایران است؟ آیا جامعه شبکهای به کمک معترضان و مطالبات آنان میآید؟ اصلاح طلبان در این ساخت جدید اجتماعی و مطالبات معترضان چه جایگاهی دارند؟ دکتر سعید مدنی طی یک مصاحبه به سوالاتی از این دست پاسخ گفته که گزیدهی آنها از نظر میگذرد:
درست است که قرن ۲۱ “جامعه شبکهای” نامیده شده اما این به معنای این نیست که جامعه ایران تا پیش از این شبکه ای نبوده است. بر اساس الگوهای جامعه شناختی میتوان جامعه ایران دوره پهلوی اول را در نیز در ردیف جوامع شبکهای قرار داد. جامعه شبکهای، «جامعه» ترکیبی از سازمانهای اجتماعی قلمداد میشود که هرکدام مستقل از قدرت از آزادی عمل بالایی برخوردارند.
ویژگی مهم دیگر جامعه شبکهای که مباحث مرتبط با آن را به جنبشهای اجتماعی وصل میکند سیاست در جامعه شبکهای است. در جامعه شبکهای فعالان سیاسی برای اثرگذاری و جذب مخاطب ناچارند از رسانههای مجازی حامل نمادهای الکترونیک، به صورت جدی بهره برداری کنند. انتقال پیامهای سیاسی و اجتماعی از طریق رسانههای الکترونیک امروزه به مؤثرترین ابزار فعالیت سیاسی تبدیل شده است که البته برای جنبشهای اجتماعی هم فرصت است و هم تهدید.
ویژگی مهم دیگر جامعه شبکهای تغییر در مفاهیم زمان و مکان و فاصله گرفتن با معانی سنتی آنها است. انتقال آنی اطلاعات، دادهها و سرمایهها و امکان ارتباط همزمان میان افراد در نقاط مختلف جهان نمودهای چنین ویژگی است. در چنین جهانی حضور در مکان معنای تازهای دارد و به معنای ارتباط و اتصال به جامعۀ شبکهای و یا طرد و حذف از این مکان است.
در جامعۀ شبکهای، روابط درونی، دائماً در حال دگرگونی و تغییر هستند و مرزها به سرعت درنوردیده میشوند. این شرایط به شکل اجتنابناپذیری موجب تضعیف نظامهای سیاسی و قدرت و تسلط دولتها میشود زیرا آنها توانایی کنترل اطلاعات یا سرمایه را در درون مرزهای خود از دست میدهند که شرایط مستعدی را برای جنبشهای اجتماعی فراهم میآورد. در چنین شرایطی به قول کاستلز: «شبکهها فضاهای خودمختار هستند که تا اندازۀ زیادی خارج از کنترل حکومتها و شرکتها عمل میکنند.»
جامعه ایران از مدتها پیش وارد جامعه شبکهای شده و به سرعت در حال تکوین است و با وجود مقاومتهایی که در این زمینه وجود دارد، نظام قدرت باید در نهایت تبعات و آثار حاصل از قوام تدریجی جامعه شبکهای را بپذیرد.
یکی از پایههای دمکراتیزاسیون، جنبشهای اجتماعی و شکلگیری و تقویت قدرت در جامعه مدنی است. جنبشهای اجتماعی در فرایند تکوین خود، به تدریج، به نوعی همگرایی میرسند. بخشی از این همگرایی برنامهریزی شده است. برای مثال نخبگان اجتماعی یا گروهها و افراد مرجع و عاملیتها تلاشهایی را به منظور همگرایی انجام میدهند، درست مثل بحث جبهه نجات ملی و امثالهم که مدتی است مطرح شده. اما بخشی از این همگرایی هم محصول شکلگیری تدریجی اجماع در بین جنبشهای مختلف علیه مانع اصلی تغییر است.
در ایران وارد دورهای از خلاء قدرت شدهایم. منظور از خلاء قدرت آن است که در میدانهای تنازع در عرصهها و حوزههای قابل مشاهده، هژمونی وجود ندارد. مفهوم هژمونی بر تجربه زیسته مردم تأکید دارد و نه تحمیل ساختار بر شعور مردم. همین توجه به مفهوم هژمونی موجب میشود تا ناچار به بحث درباره مناسبات قدرت شویم.
از ایران فردا
🌐 شبکه جامعهشناسی علامه
@Atu_Sociology