‌✅ نقدی بر حضور یک روحانی در ورزشگاه. 🖋 بی‌تا

‌✅ نقدی بر حضور یک روحانی در ورزشگاه
🖋 بی‌تا #مدنی

📍 رابرت کی‌مرتن در کنکاش‌های مفهومی و نظری ساختی- کارکردی خود پیرامون گروههای مرجع جامعه, بر نقش بی بدیل آنها در اجتماعی شدن یا فرایند socialization تأکید می کند. از دیگر سوی نیم نگاهی به واقعیت اجتماعی سیال فضای کنش ورزشی کشور نشانگر آنست که امروزه گروههای مرجع پیشین جامعه چون روحانیون, اساتید و بزرگان علم و دانش, ریش سفیدان و گیس سفیدان صاحب حکمت و تجربه, و دانشمندان حوزه های گوناگون تخصصی امروزه جایگاه پیشین خود بعنوان گروه مرجع را نزد طیفهای گوناگون جوانان به دلایل مختلف از دست داده اند. جامعه در الگوپذیری جوانان دستخوش انتقال گروه مرجع ازطیف های یاد شده به سلبریتی های عرصه سینما یا ورزش شده است. کسانی که بیش و پیش از تکیه بر قابلیتها و توانمندی های استانده آنها, می توان به کنشگری فعالانه شان در فضاهای مجازی و رسانه ای و حواشی مرتبط با آن پرداخت. این تفاوت معنی دار نشان از جایگزینی ستاره های در حال ظهور و افولی دارد که چه بسا بی بهره از سواد تحصیلی و اطلاعاتی یا الگوهای رفتاری شایسته در برآوردن نیازهای واقعی طیف‌های گوناگون جوانان به عنوان نمونه های معتبر و موثق اخلاق تفکیک یافتگی در جامعه هستند.

فضای رسانه‌ای, امروزه جولانگاه سلبریتی‌هاست. مروری بر شمار followerها و likeکنندگان پست‌های این دسته افراد و مقایسه آن با فالوورهای یک دانشمند یا صاحب اندیشه یا تفکر معنوی, خود گواهی بر این مدعاست.

در این میانه آخوندی (هوشمندانه یا غیر آن) با حضور بی تکلف خود در مسابقه فوتبال تیم مورد علاقه اش (تراکتورسازی تبریز) معادلات موجود را بر هم می زند. صرف نظر از علایق شخصی او به فوتبال (که حقی است ورای قومیت, جنسیت و ... برای او و هر شهروند عادی و انتخابگر ), "او" به عنوان عضوی از همین گروه مرجع پیشین (و تا حدود زیادی دارای کارکردی تشریفاتی و مناسک گرا در حوزه ورزش) نزد طیف هایی از جوانان, وارد این گود می شود و با توجه به استقبالی که جوانان از او در یک فضای کنش ورزشی و مدرن کرده پذیرای او شده اند(با عبارت "حاج آقا خوش آمدی!"), رنگ و نقش تازگی بر در و دیوار کهنه ای می کشد که تا کنون به نام اسلام اما به کام سنت برای جوانان مرز و بومش فقط فتوا صادر کرده و از نگاه بسیاری, آنها را گرفتار کرده و خود را منزوی.

نمی توان نادیده گرفت که پشت کسوت روحانیت, جوانی است که هم دست و پا دارد تا عنداللزوم موج مکزیکی برود و هم حنجره ای باز برای فریادهای نیوزیلندی, انداختن شال سرخ و آبی بر روی عبا و کباده یا هر مشارکت دیگری در پیوستگی با جمعیت تماشاگران در شرایطی که مارکس آن را "شرایط مادی زندگی" می نامد. دوربین هم این حضور در "مناسک" یا ritual دنیای مدرن را بازنمایی می کند.

در عین حال شاید حضور یک معمم نه تنها بتواند گام مثبتی در راستای تقویت پلورالیسم فرهنگی در زندگی روزمره به پیش باشد, بلکه روزنه ای هرچند بسیار کوچک شود برای گشایش راه بازگشت بخشهایی از بدنه نهاد دین به سوی جوانان نومید از روز آمدی کارکرد دین و کارآمدی متولیان آن به مثابه گروه مرجع.

به یاد داشته باشیم استقبال از حضور این روحانی در حالی بود که طی همان روزها شعارهایی علیه "بسیجی" به عنوان یک گروه دیگر مدعی مرجع بودن و متولی امر فرهنگی و آتش به اختیاری, در استادیوم آزادی سر داده شد.

#نویسنده_مهمان

🌐جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology