شبکه جامعهشناسی علامه 📍 بررسی تحلیلی جامعهشناختی و سیاستگذاری اجتماعی پشتیبانی و ارتباط با ما⬇️ ☑️ @Atu_Sociologier اینستاگرام: 📸 Instagram.com/atu_sociology
✅جامعه استیصال.. ✍🏻فرشید یزدانی
✅جامعه استیصال
✍🏻فرشید یزدانی
📍استیصال به حالتی گفته میشود که فرد یا جامعهای آنچنان دچار مسایل مختلف میشود که جز خروجی بنیادین از وضعیت جاری نمیتواند آنرا مداوا کند. در وضعیت استیصال فرد و جامعه در انتظاری مداوم به سر میبرند و همگان خود را مسلوب الاختیار میدانند و این خود به استیصال زدگی بیشتر دامن میزند. جامعه استیصال یا به فروپاشی میرسد و یا افسردگی شدید که خود دست کمی از فروپاشی ندارد. جامعه ما گویا دچار چنین وضعیتی شده است.
هوای آلوده، بی آبی نه ناشی از قهر طبیعت که ناشی از بحران عقلانیت و مدیریت (خشک شدن زاینده رود، دریاچه ارومیه، دریاچه بختگان، کاهش شدید آبهای زیر زمینی و...)، از بین رفتن حجم زیادی از جنگلها، فسادگسترده و پذیرفته شده توسط تمامی ارکان نظام، گسترش شدید نابرابریهای اجتماعی، وسعت بالای آسیبهای اجتماعی(فقر، اعتیاد، تن فروشی، گور خوابی، کانال خوابی و...)، گسترش شدید خشونت و جاگیری سازوکار بازتولید آن در متن جامعه، و بدتر از همه پذیرش و عادت به این شرایط، که هر گونه مواجه با آن را امری عبث و بیهوده میداند. این پذیرش که مهمترین عامل آن رفتار حاکمان است بطور ضمنی و البته از سر ناچاری توسط عموم نیز به عنوان امری پذیرفته شده به شمار میآید. شورشهای بی هدف نشانهای از این استیصال است.
در این شرایط همه سطوح حاکمیتی و اجتماعی نیز در موضع اپوزیسون قرار دارند، از رییس قوه مجریه گرفته تا رییس قوه قضاییه و مقننه و مردم کوچه بازار و استادان دانشگاه و روشنفکران؛ گویا همه این بلاها صرفا از آسمان نازل شده و رفتار و مدیریت ایشان نقشی در رسیدن به این بن بست نداشته است. همگان منتقدند و وقتی در رفتار و عملکرد آنها نگاه میکنی استمرار همان فرآیند به استیصال کشیدن بیشتر جامعه را میبینی. استاد دانشگاه در همان حال که نقد میکند خود در حوزه کاری خود با اغماض از خطاهای علمی و روشی به این فساد دامن میزند، رییس جمهور در همان حال که نقد میکند خود استمرار فساد ساختاری را نادیده میگیرد؛ راننده تاکسی که از دست فساد مینالد خود دقیقهای بعد مسیر خلافی را پیش میگیرد و... . گویا آنها نیز انتظار دارند کس دیگری و یا نیروی دیگری بیایید و آنها را از استیصال درآورد.
دو راه بیشتر جلوی جامعه استیصال وجود ندارد، یا فروپاشی و یا اصلاح بنیادین از درون. افراد جامعه نیز با توجه به مجموعه شرایطی که زیست آنها را تهدید میکند بیشتر از گزینه وفاداری، خروج را انتخاب میکنند، تمایل زیاد خروج از کشور نشان از این امر دارد. وفاداری توام با اعتراض نیز با توجه به بسته بودن مفرهای اعتراضی طالب زیادی ندارد. در نتیجه این امر افراد یا خروج میکنند، یا اعتراض در قالب شورش و یا شورش سفید، یعنی خودزنی که نماد آن را میتوان در پناه آوردن به اعتیاد، خشونت خانگی و بهم خوردن مناسبات معقول و معمول اجتماعی مشاهده کرد.
کم هزینه ترین راه برای خروج از این استیصال سرعقل آمدن مجموعه حاکمیت است؛ که این یعنی گردن گذاشتن به قانونهای حداقلی موجود، ایجاد فضای مشارکت جمعی، شفاف سازی و پاسخگویی عملکردها و ایجاد شرایط زندگی برابرتر برای همگان از طریق بازتوزیع منابع به نفع عمومی، یعنی مواجه با فاسدان و رانتخواران. برای پایداری جامعه چارهای جز اصلاح جدی فرآیندها نیست مسیر طی شده جز فروپاشی اجتماعی نتیجهای دربرنخواهد داشت.
📍موضوع خروج، اعتراض و وفاداری امانت گرفته شده از کتابی از آلبرت هیرشمن به همین نام است.
#جامعه
🌐شبکه جامعهشناسی علامه
@Atu_Sociology