👈ادامه‌ی بازتابشگری. 🖊خلیل …

👈ادامه ی بازتابشگری
🖊خلیل #میرزایی

...آنچه كه مسلم به نظر مى‌رسد اين است كه در#بازتابشگرى نه تنها چهارچوب نظرى از پيش موجود فرد يا پژوهشگر و خودآگاهى از آن مهم است، بلكه بافت يا موقعيت و عملكرد يا فعاليت مورد نظر در موقعيت عملى آن نيز نقش تعيين كننده‌اى دارد. با اين حال، فرد يا پژوهشگر بايد در برابر ديدگاه‌ها، نظريه‌ها، و مفهوم‌هاى ديگرى كه به هر طريقى بر او وارد مى‌شوند باز باشد تا بتواند قابليت #بازتابشگرى خود را افزايش دهد. به طور كلى مى‌توان گفت بازتابش هم به فرد يا پژوهشگر و چهارچوب نظرى و مرجع او، هم به موقعيت، و هم به عملكرد بستگى دارد و سه بُعد را شامل مى‌شود:
1) زمان كه به زمان رخداد بازتابش تجربه ــ پيش از تجربه، همزمان با تجربه، و بعد از تجربه كه پيامد آن محسوب مى‌شود ــ دلالت دارد؛
2) ژرفا كه به سطح آشكار و روشن بودگى تجربه يا معنى دلالت دارد؛
و 3) سوگيرى كه به جهت‌گيرى‌هاى عينى يا ذهنى فرد يا پژوهشگر دلالت دارد.
در روش‌شناسى پژوهش كيفى، فرض بر اين است كه پژوهشگر به عنوان عضو مشاركت‌كننده يا حاضر در پژوهش و جهان اجتماعى‌اى كه آن را پژوهش مى‌كند بايد قالبى مشاركتى و درگيرانه، انعطاف‌پذير، و فراخ‌انديش داشته باشد و همواره از بافت پژوهش آگاه باشد و ديدگاه‌هاى تفسيرى و معنايى كنشگران را برداشت نمايد و با توجه به آن‌ها، #قابليت_بازتابشى‌اى را در خود ايجاد نمايد كه در فرآيند پژوهشى بتواند به او كمك نمايد. بنابراين، بازتابشگرى مى‌تواند از طريق پيوند بين نظريه و عملكرد يا به سخنى تلفيق چهارچوب نظرى از پيش شكل گرفته كه حاصل اجتماعى شدن از يك سو و مطالعه‌هاى مقدماتى به ويژه ادبيات پژوهشى از سوى ديگر است و چهارچوب نظرى‌اى كه در حين پژوهش با توجه به موقعيت يا ميدان پژوهش و مشاركت‌كنندگان يا آزمودنى‌ها شكل مى‌گيرد، شكل بگيرد يا تقويت شود و در صورتى كه پژوهشگر بتواند سوگيرى‌هاى ارزشى خود را مسكوت بگذارد، در فرآيند پژوهش به ويژه در جمع‌آورى و تحليل داده‌ها بسيار مفيد باشد. اسميت (1991) چند اصل كليدى را درخصوص استفاده از #بازتابش در بررسى يا پژوهش ذكر مى‌كند :
1ـ بازتابش مبتنى بر اين عقيده است كه جنبه‌هاى فنى عملكرد حالتى احتمالى و ناكامل دارند و بنابراين بازتابش در اين قالب ممكن است به شناخت جديدى منجر شود.
2ـ بازتابش در اصل درباره‌ى جنبه‌هاى عملى عملكرد است و شامل آرايه‌ى پيچيده‌اى از امور جارى، مناسك، نقش‌ها و قواعدى مى‌شود كه تجربه‌ى روزمره را مى‌سازند.
3ـ بازتابش به بهترين وجه زمانى رخ مى‌دهد كه با تجربه‌هاى زنده يا زيسته‌ى افراد درگير در فرآيندهاى توصيف، آگاهى، مواجهه و بازساختاردهى نظريه‌هاى مربوط به عملكرد شروع مى‌شود.
4ـ بازتابش فرآيندى است كه به صورت محورى با چالش عقيده‌هاى برتريت جويانه‌ى حاكم و ايدئولوژى موجود سروكار دارد.
5ـ بازتابش نبايد به كارورزانى محدود شود كه به صورت فردى بر عملكرد خود تأثير مى‌گذارند، بلكه بايد در ابعاد جمعى و همكارانه نيز باشد.
6ـ بازتابش نبايد فقط محدود به بررسى شناخت فنى شود، بلكه بايد بافت اجتماعى، سياسى و اقتصادى عملكرد را نيز شامل شود.

🔰كتاب: #كيفي_پژوهي

🌐جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology