✅ «دو انتخاب، دو سرنوشت».. 🖋 سعید کشاورزی

✅ «دو انتخاب، دو سرنوشت»

🖋 سعید کشاورزی

📍 همه‌ی ما در زندگی، با شرايطي مواجه شده‌ايم که می‌بایست انتخابي انجام دهيم. البته همیشه هم انتخاب میان خیر و شر نبوده بلکه بر سر اهدافی بوده که محتواي آن‌ها لاجرم انتخاب را اجبار می‌کردند. در ادامه دو انتخاب یک دانشجو را شرح خواهم داد و در خلال آن نشان می‌دهم که «زیست اخلاقی در جامعه غیراخلاقی دشوار است».

📍 دانشجوی اول تصمیم دارد که به معنای واقعی دانش‌جو باشد، بنابراين، ساعت‌ها مطالعه می‌کند، تحقیق می‌کند اما تصمیم می‌گیرد تا مطلب ارزشمندی نیافت، آن را منتشر نکند. به همین دلیل، مقاله زیاد نمی‌نویسد‌. از این‌رو، از چشم اساتید «مقاله‌جو» می‌افتد. او انتخاب کرده است که اخلاقی زیست کند، به‌همین جهت، چاپلوسی هم نمی‌کند، اتفاقا هرجا که احساس می‌کند می‌تواند دستاوردی داشته باشد، نقد هم ‌می‌کند. اما عاقبت معلوم می‌شود که عاشقان نقد، چندان نسبتی با نقد ندارند و به همین جهت، باز هم از چشم می‌افتد و از امتیاز کمک‌تدریس اساتید هم محروم‌ می‌شود. این دانشجو آموخته است که تحصیل علم با زیادخوانی و حفظ‌خوانی متفاوت است، از این جهت او طوطی‌وار نمی‌خواند اما عمیق و گسترده می‌خواند. چراغ‌خاموش هم نمی‌رود و هرجا كه مي‌بيند نياز است در جهت بهبود وضعيت جامعه مشاركت مي‌كند. نهایتا این فرد پس از چهار یا پنج سال به یک انسان تحلیل‌گر، صاحب دانش با معدل پایین و فاقد سابقه تدریس تبدیل می‌شود كه هيچ دانشگاهي ديگر پذيراي او نخواهد بود.

📍 اما دانشجوی دوم: او از اول می‌داند باید چکار کند. او «آدم زرنگ» ماجراست. کم می‌خواند اما امتحانی می‌خواند. کم‌تر می‌نویسد ولی درباره «شیوه‌های به‌عمل آوردن قرمه‌سبزی» هم مقاله دارد. او همه‌چیز چاپ می‌کند. از این جهت محبوب می‌شود. منابع کلاسی را به شکل کسالت‌آوری شبانه‌روز قبل از امتحان می‌خواند و نمرات نجومی کسب می‌کند. اگر هم کسب نکند، زبان چربش به دادش می‌رسد. او فهميده چگونه سخن بگويد تا همه راضي باشند. زبان از تملق بر‌نمی‌دارد و اساتيد داراي رانت را شناسايي كرده و به در اتاقشان خيمه مي‌زند. او صرفا و صرفا درباره درباره منافع فردي‌اش سخن مي‌گويد. پس از چهار یا پنج سال تبدیل می‌شود به یک انسان بی‌سواد اما با معدل بالا و سوابق تدریس طولانی.

📍 این‌ دو انتخاب در هر جامعه‌اي، دو سرنوشت متفاوت در پیش‌رو دارند... دو انتخاب بالا نمایی از دو شیوه انتخاب در یک جامعه است. اسمشان را می‌توان هر چیزی گذاشت اما مطمئنا جامعه‌اي که در آن، انسان‌های نوع دوم پرورش یابند، به هر جایی خواهد رسید جز یک پایان خردمندانه. منطق بازار و منفعت‌گرايي دایما «آدم زرنگ» هايي پرورش مي‌دهد كه فضا را برای آدم‌های با انتخاب اول تنگ‌تر می‌کنند. و سوال نهايي این است: جامعه‌ای که پر از «آدم زرنگ» شود، به کجا خواهد رسيد؟

🌐شبکه جامعه شناسی علامه

@Atu_sociology