🔅کانفورمیسم، آنومی اخلاقی.. 🖊شیرین پوری

🔅کانفورمیسم ،آنومی اخلاقی

🖊شیرین #ولی پوری

📍کانفورمیسم (هم شکلی و هم نوایی) نیز به نوعی رفتار اطلاق می شود که منطبق با پروپاگاندای رسمی برای رسیدن به اهداف و سود شخصی از سوی کانفورمیست سر می زند. کانفورمیست [طرفدارحزب باد] یا فرصت‌طلبی به تغییر جهت دادن بر حسب دگرگونی اوضاع و همچنین به خاطر سود شخصی دلالت دارد.کسانی را عضو حزب باد می‌نامند که همواره به سوی قدرتِ وقت گرایش دارند و پایبند اصولی نیستند و یا اصول خود را فدا می‌کنند.

📍یک طرفدار حزب باد به اعتقاد جورجیوگابر یک انسان همه جانبه است که بدون مقاومت موافق جریان آب حرکت می کند و سازشکار است. گابر این افراد را «حیوانات معمولی» می داند که کلمات مدروز را ندانسته بلغور می کند، رویاهایشان از خواب و رویاهای دیگران بیرون می آید و عید آن ها زمانی است که با همه جهان در آشتی باشند. با این حال فقط وقتی شنا می کنند که راهشان باز باشد و هیچ مانعی را بر نمی تابند.

📍طرفدار حزب باد همانی است که زمانی طرفدار پروپاقرص حقوق زنان بود و ادعای فمینیست بودن داشت. او همیشه خوش بین است و از آن جا که صلح طلب است، هرگز صدایش را بلند نمی کند. انسان های مدرن مورد توجه جورجیو گابر تا همین چند سال پیش مارکسیست و لنینیست بوده اند و بعد بدون آن که خودشان بدانند چرا، یک باره خودشان را یک کمونیست خداپرست می یابند!

📍طرفدار حزب باد از نظر گابر خودش نمی داند که به سبکی یک توپ است و به راحتی به هوا می رود. درواقع او یک بالن هوایی تکامل یافته است که از حجم اطلاعات بادکرده، اما حتی جرئت اوج گرفتن هم ندارد و از آن گونه هایی است که در ارتفاع کم پرواز می کند. او جهان را با یک انگشت لمس می کند و به خیال خود در کارش ماهر است. انسان مدرن روشن فکرنما زندگی می کند و همین برایش کافی است.

📍اما غافل گیرکننده ترین موضوع این است كه طرفداران حزب باد یا به قول گابر کانفورمیست ها تا حد زیادی به همه ما شبیه هستند. ما انسان های مدرن، آنقدر مدرن هستیم که در همان نگاه اول توجه اطرافیان را جلب می کنیم، اما در حقیقت هیچ حرف مهمی برای گفتن نداریم؛ طرفداران مدرن حزب باد هستیم که چیز زیادی برای از دست دادن نداریم.

📍کانفورمیسم،روایت کاملی است از فاجعه‌ و مصیبتی روحی که اکنون جوامع را تهدید می نماید. داستانی نو است در جامعه‌ی مدرن که مردمانش به سنگ دلی و کم شدن عواطف مبتلا می شوند وعمق مهرورزیشان از منافع شخصی قراتر نمی رود. این جامعه در حال تبدیل شدن به دنیایی است عاری از عشق، جهانی که مفاهیمی همچون حمایت و کمک در آن تعریف نشده است وفقط پرچمهای دروغین کمپین ها و اعتراضات آنهم جهت خودنمایی و خوداظهاری هر روز ازگوشه ای علم می شوند.

📍جهان کانفورمیستها، جهانی است که در آن ملزومات و احتیاجات اصلی انسان برای زنده ماندن تبدیل شده است به چیزهایی همچون آرزو و عطش رسیدن به مقام، پول و آزاد بودن برای زندگی بهتری که مثلا داشتن خانه‌ای بهتر، ارتباطی مطلوب تر، تجملات، شبکه‌های اجتماعی، گرفتن سلفی و حسی از خودپسندی را به همراه داشته باشد.

وآخرین نکته درمورد تفاوت کانفورمیسم باخیرجمعی است:

یک تفکرمبتنی برخیرجمعی برعنصر"اعتمادومشارکت" استواراست . افراد برای حضور در حوزه عمومی و ایجاد ارتباط جهت گام برداشتن جهت رفع معضلات اجتماعی،علاوه بر منافع مشترک، نیازمند اعتماد به یکدیگر هستند تا از «طبقه در خود» به «طبقه برای‌ خود»، از انسان خمیده بر خود به انسانی گشوده بر جامعه، تبدیل شوند.

📍آنچه به انسان‌ها اجازه و امکان می‌دهد تا درباره وضعیت و مسائل خود با یکدیگر سخن بگویند و با کسب آگاهی، از پیله تنهایی به در آیند و برای تغییر وضع موجود و تحقق وضع مطلوب در تلاشی جمعی، دست به کار شوند، عنصر اعتماد است؛ اما آن‌گاه که اعتماد سلب شود، رابطه مختل می‌شود و جامعه به سمت منفعت‌طلبی‌ها و سودجویی‌های فردی وکانفورمیست بودن، عقب‌نشینی می‌کند.

📍فساد اداری و اقتصادی، بیش از آسیب‌های اقتصادی، اعتماد را به‌عنوان مهم‌ترین عنصر سرمایه اجتماعی زایل می‌کند؛ به فردگرایی منفی وکانفورمیسم دامن می‌زند و از آدمی، انسانی قرار‌گرفته در «وضع طبیعی هابزی» می‌سازد که جز به سود خود نمی‌اندیشد و قانون و اخلاق را به بازیچه می‌گیرد.

📍 تفکر کانفورمیسمی به کسی جزخود و منافع خود نمی اندیشد واگردیگران را باخود همراه می نماید،نه برای دست یابی به اهداف خیرجمعی بلکه برای دست یابی به منافع شخصی است.

‏🌐جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology