🔰 دنیای مدرن و اخلاق اجتماعی

🔰 دنیای مدرن و اخلاق اجتماعی

📍 ساکنان دنیای قدیم می پنداشتند که ناهنجاری های "اجتماعی" از رذایل "نفسانی" سرچشمه می گیرد. تبیینی که آنان از منشأ این ناهنجاری ها به دست می دادند تبیینی "روان شناسانه" و "فردی" بود. این تبیین به آنان می آموخت که برای درمان این ناهنجاری ها به اخلاق فردی پناه ببرند و بکوشند فضایل نفسانی را جایگزین رذایل نفسانی کنند. اما ساکنان دنیای جدید به تجربه دریافتند که ناهنجاری های اجتماعی ریشه دیگری دارد و از این طریق قابل درمان نیست. اینان از این ناهنجاری ها تبیینی "جامعه شناسانه" به دست می دهند و این تبیین به آدمیان می آموزد که برای درمان این ناهنجاری ها باید به "اخلاق اجتماعی" پناه ببرند نه به "اخلاق فردی".
به عنوان مثال در دنیای قدیم چنین گمان می رفت که سوء استفاده از قدرت و ثروت ناشی از "قدرت طلبی"، "قدرت پرستی"، "سرکشی" و "هواپرستی" صاحبان قدرت و ثروت است و بر اساس این تحلیل چنین نتیجه گیری می شد که زهد و عدالت "فردی" مانع سوء استفاده از قدرت و ثروت می شود، لذا چنین گمان می رفت که برای مهار قدرت و ثروت باید اختیار این دو را به افرادی سپرد که عادل و زاهد باشند!!!!!.....در این دیدگاه نفس تمرکز قدرت و ثروت و توزیع نابرابر آن ظلم قلمداد نمی شود و مهار قدرت و ثروت و جلوگیری از سوء استفاده از آن به خود صاحبان قدرت و ثروت واگذار می شود. یعنی چنین گمان می رود که اگر حاکمی عادل باشد، عدالت او مانع می شود که از قدرت و ثروت سوء استفاده کند، هر چند قدرت و ثروت او مطلق باشد!!!!!
اما در دنیای امروز اولّاً نفس تمرکز و انباشت قدرت ظلم محسوب می شود. آدمیان به تجربه دریافته اند که «قدرت فساد می آورد و قدرت مطلق فساد مطلق می آورد» و قدرت بدون نظارت بیرونی و همگانی نخستین چیزی را که از صاحب آن سلب می کند، قدرت عدالت ورزیدن است. ثانیاً عدالت اجتماعی به عدالت فردی فرو کاسته نمی شود، یعنی عدالت فردی نه مستلزم عدالت فردی نه مستلزم عدالت اجتماعی است و نه جایگزین آن. در این دیدگاه عدالت اجتماعی به توزیع عادلانه قدرت و ثروت دردمیان شهروندان یک جامعه تعریف می شود و چنین توزیعی بیش از هر چیز نیازکمند داشتن یک تئوری منقح در باب عدالت اجتماعی است. جلوگیری از سوء استفاده از قدرت و ثروت هم تنها از طریق توزیع عادلانه آنها و کنترل و نظارت همگانی بر آنها میسر می شود. در این دیدگاه عدالت فضیلتی برای نظام های سیاسی، نهادها و روابط اجتماعی محسوب می شود نه وصفی برای افراد.

📖 اخلاق دین شناسی؛ دکتر ابوالقاسم فنایی، 1392، تهران: نشر نگاه معاصر، ص 159-162
▫️ از کانال در جست و جوی حقیقت

🌐 شبکه جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology