شبکه جامعهشناسی علامه 📍 بررسی تحلیلی جامعهشناختی و سیاستگذاری اجتماعی پشتیبانی و ارتباط با ما⬇️ ☑️ @Atu_Sociologier اینستاگرام: 📸 Instagram.com/atu_sociology
🔰 علیه بیتفاوتی
🔰 عليه بیتفاوتی
📎تعريفِ مشهورِ ارسطو از انسان بهعنوانِ «حيوانِ سياسی» اين نکته را روشن میکند که انسان با سياستْزدودهشدن بهراستی از دايرهی انسانيّت خارج میشود و به حيوانی «بیتفاوت» بدل میشود، يا بهواقع همان «نيلوفرخور»هايی که آدورنو و هورکهايمر در ديالکتيکِ روشنگری از آن سخن میگويند که در «نوعی حياتِ نباتیِ کسالتبار، فقير و ناچيز همچون حياتِ جانوران» با «سرخوشی» به سر میبرند. چراکه حياتِ سياسی عرصهای را فراهم میکند که سوژه در آن به جايگاهِ تعارضات بدل میشود، و اين شکلِ حيات دقيقاً نقطهی مقابلِ آزادیِ درونیِ لوتری است که باز هم بهقولِ نويسندگانِ ديالکتيکِ روشنگری با خودِ ستم يکی است.
1️⃣در ميانِ تمامِ کسانی که در کثافتِ موجود فرورفتهاند، تنها آنکس که «صدا» دارد و بهروشنی میگويد که در کثافت است، با همين گفتن، از آن فرومیرود؛ نه با خزيدن و پناهبردن به جهانِ امن و خالی از تعارضِ درون، و بیتفاوتی و بريدن از جهانِ «کثيف»ِ بيرون -بهسانِ «جانِ زيبا»ی هگلی.
در داستانِ لباسِ جديدِ پادشاه نيز همه میدانند که پادشاه لخت است، امّا تنها آن پسرک سرسختانه اين واقعيّت را فرياد میزند. اين «سرسختی»، يا شايد حتی بهتعبيری «کلّهشقّی»، يکی از ويژگیهای مهمِ سوژهی وفادار به رخدادِ حقيقتِ بديويی است. او کسی است که نمیتواند به هيچچيز بیتفاوت باشد، مگر خودِ تفاوتها.
2️⃣ويژگیِ اصلیِ بیتفاوتیِ رايج نوعی کلبیمسلکی و توسّل به آن «حکمتِ خشک و بیباروبر» است که «آسمان همهجا همين رنگ است» يا «زيرِ اين خورشيد هيچ چيزِ تازهای نيست». نيز نوعی تنسپردنِ تاموتمام به بدترين سلطه که تا پنهانترين زوايای زندگیِ خصوصیِ افراد سيطره دارد.
3️⃣دربرابرِ «خاموشی»ِ انبوهِ جاندارانِ بیتفاوت، انسان با «صدادارشدن» و با فريادکشيدنِ دروغِ کلّيتِ جامعه و اعتراض به وضعِ موجود «روشن» میشود.
◾️درمقابلِ اين انبوهه بايد بر اين حکمِ ژيژک تأکيد کرد که: You should give a shit!
▫️ از آگورا
🌐 شبکه جامعهشناسی علامه
@Atu_Sociology