‌🔸 تجاری‌سازی صنعت شهرت. پندهای به‌دردنخور سلبریتی‌ها. 🖋 کیت برن

‌🔸 تجاری‌سازی صنعت شهرت. پندهای به‌دردنخور سلبریتی‌ها. 🖋 کیت برن

‌🔸 تجاری‌سازی صنعت شهرت
پندهای به‌دردنخور سلبریتی‌ها
🖋 کیت برن
ترجمه سعیده کاظمیان

🔹 اخلاق حرفه‌ای ایجاب می‌کند که هرکس در حیطه‌ی تخصص و توان خود اظهار نظر کند. کسی برای تعمیر ماشین، نزد پزشک نمی‌رود. پس چرا سلبریتی‌هایی را می‌بینیم که خارج از حوزه تخصص و تحصیل خود نه‌تنها اظهار نظر، بلکه به‌واسطه‌ی شهرت خود مردم را مجاب به پیروی از خویش می‌کنند؟ تا چه حد می‌بایست برخی اظهارنظرهای سلبریتی‌ها را جدی گرفت؟

اگر نگاهی به کتاب‌های رژیمی بیندازید که اخیراً به کتاب‌فروشی‌ها رسیده‌اند، متوجه ویژگی مشترکی بین آن‌ها می‌شوید. موج جدید کارشناسان رژیم، اکثراً متخصص تغذیه نیستند. نه رشته تحصیلی‌شان تغذیه بوده و نه گواهی‌های تناسب‌اندام دارند. در عوض چیزی دارند که متخصصان معمولی از آن بی‌بهره‌اند: سلبریتی بودن. دیگر همه تا الآن فهمیده‌ایم تنها چیزی که اهمیت دارد همین است.

در هفته‌های اخیر «کلوئی کارداشیان» دوباره در بازار سلامت و تناسب‌اندام، خود را «اپرا» کرده است. چهره جدید دنیای پروتئین شده و می‌خواهد به مردم کمک کند در چالشی ۳۰ روزه که برای این طراحی شده تا مردم حداقل برای ۳۰ روز پودر پروتئین بخرند، «به بهترین نسخه خود بدل شوند». ستاره برنامه واقع‌نما، مجری برنامه جدیدی نیز شده که به مردم قدرت می‌دهد تا «از درون به بیرون» وزن کم کنند!

او می‌گوید: «سفر من فقط در ارتباط با ذهن و بدن و روح است، اما باور دارم ورزش کردن نوعی روان‌درمانی است. فکر می‌کنم نوعی زره احساسی هم برای فرد می‌سازد.» باید به این نکته اشاره کرد که این برنامه جدید عنوانی متناقض دارد: «از بدن انتقام بگیرید» که با مانیفست احساسی او جور درنمی‌آید؛ شبیه به یک اطلاعیه در مورد مضرات قمار در کازینویی است که رقم‌های شرط‌بندی‌اش بالاست.

🔻 دکترهای رؤیایی
در جایی دیگر هم «پائول مک‌کنا» هیپنوتیزم‌گر معروف، خود را متخصص اعتیاد به شیرینی‌جات دانسته و آخرین کتابش را درست به‌موقع برای بازار ژانویه منتشر کرده است: «همین حالا کنترل شکر را در دست بگیر!» و این دفعه او در کارش جدی است. مک‌کنایی که روی جلد می‌بینیم شبیه کسی است که در رشته پزشکی از دانشگاه کمبریج دکترا گرفته. برخلاف تصویر جلد کتاب‌های دیگرش، دکمه آخر بلوزش را هم بسته و کراوات زده است. از دور که به کتاب نگاه کنید چروک‌های بلوزش آدم را یاد گوشی پزشکی می‌اندازد. شاید هم شبیه یکی از آن پوستر‌های جادویی باشد: دو دقیقه مستقیم بدون این‌که پلک بزنید به آن خیره شوید تا در ذهنتان تبدیل به «دکتر رؤیایی» از سریال «آناتومی گری» شود.

درگذشته سلبریتی‌هایی با جایگاهی خاص، ستاره‌های برنامه‌های واقع‌نما می‌شدند، اما این روزها رسانه‌ی دیگری دارند. وقتی نیاز باشد حرفه‌شان را احیا یا اعتبارشان را تقویت کنند، تبدیل به متخصص می‌شوند. اگر یک‌بار در صف پرداخت خودکار فروشگاه تِسکو دچار حمله عصبی شده‌اید، حالا دیگر یکی از مبارزان سلامت روحی و روانی محسوب می‌شوید. اگر یک‌بار مردی باعث شده احساس کمبود کنید، حالا دیگر جنگجوی ترقی‌خواهِ فمینیست محسوب می‌شوید. اگر کودکی به دنیا آورده‌اید، متخصص فرزند پروری می‌شوید. فقط به تجربه شخصی خود اشاره کرده و به‌عنوان الهاماتِ شخصی آن را دراماتیزه کنید و آن را تبدیل به محصولی متفاوت کنید. کمی حس رسالت مسیحایی هم کمک می‌کند.

سلبریتی‌ها بازاری را روی هوا زده‌اند که زمانی مختص افرادی بود که چندین سال در موضوع موردنظر تحصیل و پژوهش کرده بودند. این روزها غول رسانه، «آریانا هافینگتون»از بحران کمبود خواب داد سخن سر می‌دهد. درحالی‌که «پاملا اندرسون»مبارز ترقی‌خواه ضد هرزه‌نگاری شده و «لیندزی لوهان»خود را همدرد پناهنده‌های سوری می‌داند. قطعاً ممکن است صادقانه علاقه‌ای به این اهداف داشته باشند، اما آدم با خود فکر می‌کند که آیا باید تا این حد پیش بروند؟ تبلیغ کردن برای هدفی والا مانند تبلیغ برای کتاب یا فیلم نیست. مشغله‌ای است که آدم باید خود را وقف آن کند، نه تمایلی گذرا.

🔻 اثر جراحی پلاستیک
هرچند این جمله که «زیبایی در نگاه ناظر نهفته است» روی آهنربای یخچال دلپذیر به نظر می‌رسد، اما حقیقت این است که نمی‌شود گفت استاندارد زیبایی زنانه در غرب اختیاری است. پاهای بلند، کمر باریک و استخوان گونه برجسته موردعلاقه هر دو جنس است و تمایل وسواسی در حال حاضر عضلات سرینی بزرگ، بدن‌هایی با پایین‌تنه سنگین را ایده‌آل می‌داند، اما این ایده‌آل‌ها ریشه‌های تکاملی دارند یا ساخته دست بشرند؟ صنعت زیبایی است که ما را شست‌شوی مغزی داده که «سلولیت» را بد بدانیم؟ سازنده‌های بوتاکس کاری کردند که باور کنیم پیشانی صاف ازنظر زیبایی دل‌چسب‌تر است؟

در حال حاضر وقتی گرایش به جراحی‌های پلاستیکِ عجیب زیاد شده، آدم دلش می‌خواهد باور کند استانداردهای زیبایی زاده‌ی فرهنگ هستند نه نشأت گرفته از نوعی نیاز تکاملیِ تغییرناپذیر.

@Atu_Sociology