🔅 شبکه‌های اجتماعی: دالان‌های بی معنا. 🖋 حمید.. 📍 از رواج یافتن تلفن‌های همراه هوشند چند سال میگذرد

🔅 شبکه های اجتماعی:دالان های بی معنا
🖋 حمید #ذوالقدر

📍 از رواج یافتن تلفن های همراهِ هوشند چند سال میگذرد.با گسترش این تلفن ها؛ استفاده از
شبکه ها ونرم افزارهای ارتباط جمعی هم گسترش یافت؛برای مثال طبق آماری که سایت ایسنا در
دی ماهِ سال 94 منتشرکرد؛شبکه ی ارتباطی تلگرام در ایران دارای 20 میلیون عضو می باشد
همچنین در این گزارش آمده است که بیش از 53 درصد مردم ایران حداقل عضو یکی از
شبکه های اجتماعی هستند و همچنین ذکر شده است که 72 درصد جوانان 18 تا 29 ساله عضو
حداقل یکی از شبکه ها می باشند.
اما پرسش اینجاست که عضویت گسترده افراد در این شبکه ها چه تاثیراتی بر زندگی ؛عقاید واعمال آنها خواهد داشت و شاید از اینها گذشته نفسِ تجربه ی گشت و گذار در شبکه های اجتماعی چگونه تجربه ای است؟ بهتر است به پرسش دوم بپردازیم: بدون شک تمام ما ساعات زیادی را در طول روز در تلگرام یا اینستاگرام وغیره می گذرانیم؛ عکس هایی را لایک میکنیم
پیام هایی را برای دوستان و آشنایان ارسال می کنیم و غرق در مطالب متنوع و گوناگون کانال ها و گروههای مختلف اجتماعی می شویم؛ در این دنیای متنوع و رنگارنگ درمورد همه چیز
صحبت می شود آن هم در صفحات و کانال هایی گاه نامربوط: از جنگ با داعش در کانالی که برای آشپزی ایجاد شده هم خبر یافت می شود!یا در کانال های ورزشی در مورد برهنه شدن فلان بازیگر زن هم صحبت می شود.وقتی ما درگیر تجربه ای چنین درهم وبدون هیچ معنای خاص و مشخصی می شویم مانند فردی هستیم که در دالان ها و اتاق های قصری بزرگ و مجلل گیرافتاده و حتی تلاش هایش برای خروج از این دالان ها بی فایده است؛او از این اتاق به آن اتاق می رود بدون آنکه از«اتاق ها» راهی به بیرون کشف کند. هرکدام از دالان ها و اتاق ها طراحی و چیدمان و سبک خاص خود را دارد اما هیچکدام نه کمکی به خروج فرد از این انبوه اتاق ها می کند و نه حتی به دلیل تعدد میتوانند رابطه ای معنا دار با یکدیگر تشکیل دهند تا درکی از موقعیت فرد گم شده در قصر در اختیار اوقرار دهند.
اگر در این مثال؛ خروج از قصر را با واقعیت عینی واتاق ها را با کانال های متنوع اجتماعی جایگزین کنیم میتوانیم وضعیت فردیِ هرانسان را در مواجهه با فضای مجازی ترسیم کنیم : سرگشتگی محض در دل انواع و اقسام گوناگون مطالب بدون آنکه توضیح یا کمکی باشند برای درک زندگیِ فرد و همچنین مسایل پیرامون او.
از جنگ وفقر تا عشق و دوستی همه باهم در پکیج هایی نامربوط ادغام می شوند وبه ما طوری نشان داده میشوند که گویی هرکدام از اینها دنیایی جداگانه ونامربوط با دیگری است. تنوع و تکثر بی معنی آنها خود به عنوان معنا نمایش داده میشود و این تفکر به ما القا میشود که اصولا تلاش برای یافتن ارتباط و معنا برای اتفاقات کاری است بیهوده : خبری از کشته شدن بچه ها در سوریه درکنار خبر جداشدن زوج خوشبخت هالیوودی قرارداده
می شود تا این مفهوم را القا کنند که هرکدام از این ها خبری است دارای میزان یکسانی از اهمیت و همچنین بدون هیچ ارتباطی با یکدیگر. در واقع شبکه های اجتماعی هم از الگوی نظریه ی « #پسامدرنیسم » پیروی می کنند :
تری ایگلتون در کتاب «معنای زندگی» پست مدرنیسم وضعف های بنیادین این نظریه که تشویق کننده دوری جستن از یافتن معناها است را توضیح میدهد؛ او معتقد است حتی پسامدرنیسم به رغم مقابله با بنیادهای مطلق (یعنی همان معنا و علت وجود تصاویر و
انگیزه های مختلف) مخفیانه مطلقی را وارد برهان خویش می کند این مطلق مانند دیگر مطلق ها که پسامدرنیسم آنهارا نفی میکند یعنی خداوند و یا تاریخ ؛ غیر قابل پرسش است و کندوکاو در چند وچون آن امکان پذیر نیست پسامدرنیسم این مطلق را«فرهنگ» می نامد.
شبکه های اجتماعی نیز از همین مطلق پیروی می کنند؛ مطلقی که با وجود ادعای بی فایده بودن پرسش از علت چیزها و اعتقاد به انکه این این تلاش نوعی محدود کردن ذهن است؛ خود؛ فرهنگ و تنوع آنرا علت هرآنچه توضیح ناپذیر است میداند واینگونه برخلاف ادعایش مطلقی توضیح ناپذیر به نام «فرهنگ» را بازتولید می کند.

#جامعه
#فرهنگ
#نویسنده_مهمان

🌐جامعه‌شناسی علامه
https://t.me/joinchat/AAAAAD-FIxbY7Ab5PtgsmQ