🔸 پرسش‌هایی از معاونت رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی پیرامون لایحه‌ی اعطای تابعیت به زنان ایرانی در ازدواج مردان خار

🔸 پرسش‌هایی از معاونت رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی پیرامون لایحه‌ی اعطای تابعیت به زنان ایرانی در ازدواج مردان خارجی
🖋 ریحانه قبادی
دانشجوی کارشناسی مددکاری‌اجتماعی

به‌تازگی آقای احمد میدری، معاون رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، اظهار داشته‌اند ۴۹هزار کودک در کشور فاقد شناسنامه اند و برای کاهش مشکلات این کودکان به دنبال انتقال تابعیت از مادر به کودک هستیم.
ایشان همچنین بیان کردند: درباره ازدواج زنان ایران با مردان غیر ایرانی پرسشنامه هایی در استان‌های مختلف ارائه کردیم تا از ابعاد مختلف به این موضوع بپرداریم.
در ادامه بیان شده: در این میان مشخص شد خیلی از ازدواج ها پایدار بوده و لزوما زنان ایرانی از روی فقر و ناچاری با مردان غیرایرانی ازدواج نکرده بودند. در این تحقیق مشخص شد همسران عده ای از آنها تحصیلکرده بوده، زندگی خوبی دارند و در این بین عده ای نیز از سر فقر و اجبار تن به ازدواج با مرد غیرایرانی داده اند.(منبع: خبرگزاری ایرنا)

حال با پذیرفتن همین متن، میخواهم چند سوال از آقای میدری بپرسم:
چه چیز باعث شده که ایشان بی شناسنامه بودن را مترادف با بی تابعیت بودن بدانند؟
منظور ایشان از شناسنامه چیست؟ آیا شناسنامه‌ و مدارک هویتی ایرانی ملاک ایشان است؟ اگر اینگونه باشد بسیاری از نقاط محروم و مناطق مرزی داخل کشور هم شناسنامه ایرانی ندارند و اتفاقا بنظر می‌رسد پس از گذشت اینهمه سال، باید حداقل مکانیزمی برای شناسایی همین افراد می‌داشتیم، چه برسد به فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی.
اگر تفاوتی بین بی شناسنامگی و عدم داشتن تابعیت ایرانی قائل هستند، بگویند چند درصد از این کودکان بی شناسنامه بدون تابعیت ایرانی هستند؟

در بخش دوم این صحبت ها ایشان اشاره کرده‌اند که پرسشنامه هایی در استانهای مختلف ارایه کرده‌اند تا از ابعاد مختلف به این موضوع بپردازند
سوال این است که آیا نمونه های آماری این پرسش نامه ها معرف کل جمعیت بوده اند یا این پیمایش ها برای مصادره به مطلوب (وجاهت بخشیدن به لایحه‌ی تابعیت) صورت گرفته اند؟
آیا در این پرسشنامه ها وزن شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مناطق مختلف استان ها و دخترانی که این ازدواجها را انجام داده‌اند اعمال شده‌است؟
در این طرح تحقیقی، منظور از پایداری این ازدواج‌ها چیست؟ آیا پایدار بودن مترادف با رضایتمندی است؟
تکلیف آن عده‌ای که به عقیده‌ی بسیاری عده‌ی ج قابل توجهی است، که از سر فقر و اجبار تن به این ازدواج ها داده‌اند و بعضا معامله شده‌اند، چیست و چه ساز و کاری در لایحه‌ی تابعیت می‌تواند بر این ازدواجها نظارت داشته باشد و چه تضمینی وجود دارد که با اعطای تابعیت به فرزندان زنان ایرانی با مردان خارجی، نرخ ازدواج در بین همین گروهی، که شما آنها را عده ای خطاب کرده‌اید، بیشتر نشود؟ با نداشتن شرایطی برای نظارت بر کودک همسری، چگونه میتوانید تضمین کنید که این ازدواجهای از سر فقر، مخصوصا در مناطق مرزی شرقی کشور بیشتر نشود؟
لایحه اعطای تابعیت به فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی دقیقا همان گروهی را تحت حمایت حقوقی و اجتماعی خود قرار نمی‌دهد که زنان ایرانی این ماجرا هستند؛ زنانی که از سر اجبار تن به ازدواج داده‌اند و آقای میدری و سایر نهادهای ذی‌ربط، حتی حاضر نیستند آماری دقیق از این زنان به جامعه و سیاستگذاران ارائه کنند تا با چشمان بازتری تصمیم بگیرند. علاوه بر آن، با عدم تصویب طرح منع کودک‌همسری، که اکثرا در نواحی مرزی کشور رخ می‌دهد، جریان کودک همسران فقیر نواحی مرزی کشور، تداوم خواهد داشت؛ اینبار کودک‌همسران فقیری را خواهیم داشت که می‌توانند تابعیت ایرانی را به فرزندان خود بدهند که احتمالا این خود ارزش افزوده ایست برای افزایش تقاضای ازدواج مردان خارجی در نواحی مرزی و بالا رفتن قیمت فروش این کودک‌همسران فقیر.

#نویسنده_مهمان
💡#رسانه شمایید. اگر می‌پسندید، برای دوستان‌تان بفرستید.

🌐 شبکه جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology