🔴 سه آفت برخاسته از بدفهمی دین

🔴 سه آفت برخاسته از بدفهمی دین
🖋 مصطفی ملكيان


🔹فهم اينكه دين درست و راستين چيست متوقف است بر تعريفى كه از دين داريم. دين را هم به صور و اشكال بسيار متعددى تعريف كرده اند كه تنها يكى از آنها تعريف كاركردى است، يعنى تعريف دين بر حسب كاركردى كه دارد يا بايد داشته باشد. اما كاركرد يا كاركردهايى كه دين دارد يا بايد داشته باشد نيز مورد اجماع نيست.اما اجمالا می توانم بگويم كه به طور كلى، سه نوع آفت می تواند عارض دين شود. گاهى دين تضعيف می شود، گاهى به بيراهه می رود، و گاهى هدفى كه از آن در نظر بوده است معكوس می شود.

🔹به عبارت ديگر گاهى قدرت دين كم مىشود، گاهى قدرتش ضايع میشود و به هدر میرود، و گاهى از قدرتش سوء استفاده میشود.بعيد نيست كه بتوان ادعا كرد كه همه قبول دارند كه اين سه نوع آفت میتوانند دامنگير دين شوند. فقط اختلاف بر سر مصاديق اين سه نوع است.

1️⃣تضعيف شدن دين فقط به اين نيست كه تعداد پيروان آن كاهش يابد يا پيروانش مثلا روزهاى يكشنبه به كليسا نروند يا روزهاى جمعه به نماز جمعه. بلكه آنچه مهمتر است اين است كه دين منحصر به چند عمل عبادى شود كه كسرى و درصدى ازكل اوقات شبانه روز فرد را به خود اختصاص دهند، چنانكه گويى فرد كسرى از شبانه روز را در خواب است، كسر ديگرى را در حال كسب درآمد، كسر ديگرى را در حال خريد مايحتاج زندگى ، و... و كسر ديگرى را هم در حال ديندارى.ديندارى بخشى از اشتغالات شبانه روزى آدمى نيست، بلكه روحيه اى است كه آدمى با آن روحيه در همه اشتغالات شبانه روزی اش حضور می يابد. همانطور كه مثلا نمیتوان گفت كه آدمى در بخشى از اوقات شبانه روزش نفس میكشد و از اكسيژن هوا استفاده میكند و در ساير بخشهاى شبانه روز به كارهاى ديگرى میپردازد، بلكه، در واقع، در تمام اوقات در عين اينكه از اكسيژن هوا بهره میبرد به كارهاى گونه گون خود مشغول است، درست به همين نحو، نمیتوان ديندارى را منحصر به بخشى از اوقات شبانه روز كرد.

2️⃣و اما به بيراهه رفتن دين. دين وقتى به بيراهه میرود و قدرتش ضايع میشود كه متدين دين را دستمايه افتخار و مباهات كند و تمام دغدغه اش اين شود كه به ديگران بباوراند كه تنها دين او دين حقيقى است و تنها او و همكيشانش در زمره فرقه ناجيه اند. كوهنورد واقعى كسى نيست كه در دامنه كوه بايستد تا به همه كسانى كه در تيررس صداى اويند اعلام كند كه تنها راهى كه او در پيش گرفته است به قله مىرسد، بلكه كسى است كه از همه امكاناتى كه در اختيار دارد كمال استفاده را مىكند تا راهى بيابد كه سريعتر، سهلتر، و مطمئنتر به قله رهنمون شود.انتساب به يك دين و مذهب خاص، كه در اكثريت قريب به اتفاق موارد هم چيزى نيست جز دين و مذهب آباء و اجدادى و، بنابراين، مثل بسيارى از داراييهاى ديگر، ارثى است، نه حسن و هنرى است (در مورد دين و مذهب خودمان) و نه قبح و عيبى است (در مورد دين و مذهب ديگران); آنچه مهم است اين است كه همه نيرويمان را صرف سلوك دينى كنيم.

3️⃣ معكوس شدن هدف دين هم چندين مصداق دارد; از جمله يكى اينكه هدف دين را حفظ يك سلسله قوالب و ظواهر بدانيم و نفهميم كه قالب و ظاهر دين، اگر ارزشى دارد، به سبب اين است كه مقدمه و وسيله ی وصول به محتوا و باطن دين است.همين سوء فهم است كه موجب تقديس قوالب و ظواهر دينى و تحجر و جمود ورزيدن بر آنها، به قيمت از كف دادن محتوا و باطن دين، میشود. مصداق ديگر معكوس شدن هدف دين اين است كه گمان كنيم كه دين آمده است تا بهشتى زمينى پديد آورد. ما آدميان را يك بار براى هميشه از بهشت زمينى بيرون كرده اند. نبايد، تحت تاثير ناكجاآبادها و مدينه هاى فاضلهاى كه مكاتب غير دينى به بشر وعده داده اند و براى اينكه، به گمان خودمان، از رقباى غير دينى خود عقب نيفتيم، هدف دين را هم ايجاد بهشتى زمينى تلقى كنيم. حتى اگر قبول كنيم كه دين براى كاهش درد و رنج بشر آمده است (كه من قبول دارم) و حتى اگر بپذيريم كه اگر انسانها واقعا متدينانه زندگى كنند حيات دنيويشان هم آبادتر و معمورتر میشود، باز نتيجه نمی شود كه دين براى ايجاد ناكجاآباد (utopia) زمينى آمده است.دين آمده است كه درون هر يك از ما را بهشتى كند. دين آمده است كه روان ما را آباد و معمور كند و آبادى و معمورى روان به اين است كه از آرامش، شادى، و اميد بهره ور باشد، حصول اين سه وصف بهشتى پيامد ديندارى واقعى اند. اشتباه نشود. من با پديد آمدن بهشت زمينى هيچگونه مخالفتى ندارم; سخن من فقط اين است كه وعدهاى را كه دين نداده است ما از سوى دين به مردم ندهيم. در عوض، مفاد وعده اى را كه دين واقعا داده است به مخاطبانمان تفهيم كنيم.دين می تواند با فرد آدمى كارى كند كه آن فرد، حتى اگر در جامعه اى ناسالم و فاسد و جهنمى هم به سر میبرد، خود سالم و صالح و بهشتى باشد، مانند نيلوفرى خوشرنگ و دل انگيز كه از دل باتلاقى آلوده و عفن سر برمى آورد.

📍 مصاحبه با مجله هفت آسمان

@Atu_Sociology