🔅 پایان امر نمادین برای بودریار، تکنولوژی، رفتار جبرانی زیستن در جهانی است که از ساحتی نمادین بی نصیب مانده است

🔅 پایان امر نمادین برای بودریار، تکنولوژی، رفتار جبرانی زیستن در جهانی است که از ساحتی نمادین بی نصیب مانده است. او گهگاه با تردیدی نزدیک به نوستالژیا، اما با علم به مشکل ساز بودن این طرز فکر، اظهار می کند که ارتباط سوژهٔ انسانی و فرآیندهای رفتار مرسوم نمادین (از جمله کار)، با انتقال فعالیت بدنی به ابژه های تکنولوژیکی، تقریبا از بین رفته است. به جای هستی سوژهٔ انسانی در جهان، در حالیکه او به تماشاگری بیکاره بدل می شود، اکنون ابژه در جهان حضور می‌یابد. و حتی بدتر، وضعیت بغرنج جهان امروز دیگر در لحظهٔ مبادله ای نمادین، مانند جشن همگانی، اتفاق نمی‌افتد، بلکه در زندگی روزمرهٔ ابژه تکنولوژیکی رخ می دهد (ابژه ای که پیچیده‌تر از سوژهٔ انسانی و ساختارها / هستی اجتماعی اش است). اما آیا ابژه های تکنولوژیکی حتی با کارایی آرمانی شده اشان، کاملاً از امر نمادین، جدا مانده اند؟ فتیشیسم ابژه ها چطور؟ آیا حقیقتاً واجدی ساحتی نمادین هستند؟ و با توجه به شیوه‌هایی که بودریار، از منظر روایت های اروپامحور بدوی گرایی، به هزینه و اتلاف مطلق نظر دارد، آیا یکی از مشخصه های اساسی جامعهٔ معاصر غربی، هزینهٔ اتلاف کارانهٔ آن نیست ؟ بودریار چگونه پایان امر نمادین را در این موارد، مرتباً بازگو می کند؟

📖 ژان بودریار
🖋 ریچارد جی لین

🌐جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology