🔅 ترک تدریجی گناه. 🖊مصطفی.. 📍اگر فصل اول کتاب «وجدان زنو» را بخوانید، برای این معنا خیلی خوب است

🔅 ترک تدریجی گناه
🖊مصطفی #ملکیان

📍اگر فصل اول كتاب «وجدان زنو» را بخوانيد، براي اين معنا خيلي خوب است. در اين كتاب نويسنده خود را به صورت يك سيگاري خيلي قهاري كه خيلي سيگار مي‌كشد، اما از اينكه سيگار مي‌كشد، بدش مي‌آيد، تصوير مي‌كند. او با خود قرار مي‌گذارد كه از فردا صبح سيگار نكشد. فردا يكي دو ساعت تحمل مي‌كند، اما نمي‌تواند. با خود مي‌گويد، حال يك سيگار مي‌كشيم. يك سيگار كه مي‌كشد، پيش خود مي‌گويد، ما سد را شكستيم، ديگر فايده‌اي ندارد. انشاءالله از فردا صبح ديگر سيگار نمي‌كشيم.

📍لذا در آن روز مثل روز قبل همان مقدار سيگار مي‌كشد. فردا صبح هم همين طور. كسي كه هفتاد، هشتاد سيگار در روز مي‌كشيده است، نمي‌تواند دفعتاً كشيدن سيگار را كنار بگذارد. يك سيگار مي‌كشد و مي‌گويد، امروز هم از دست رفت و من طبق برنامه عمل نكردم. لذا آن روز را به خود فرجه مي‌دهد.


📍بعد از مدتي كه با خود مي‌گويد، از فردا صبح سيگار نمي‌كشم و مي‌بيند كه اين سيگار نكشيدنها به درد او نخورد، قرارهايي او، قرارهاي هفتگي مي‌شود و مي‌گويد، ديگر از شنبه شروع مي‌كنم. آهسته آهسته مي‌بيند كه قرارهاي هفتگي هم به درد نمي‌خورد و مي‌گويد، از اول ماه شروع مي‌كنم. اما ماهها هم مي‌آيند و مي‌روند و باز هم مي‌گويد، از اول ماه آينده شروع مي‌كنم .

📍ماه‌ها هم مي‌گذرند و او در كارش مؤفق نمي‌شود. بعد مي‌گويد، از اول سال آينده شوع مي‌كنم. اما در اين كار هم مؤفق نمي‌شود. بعد كم كم در كارهاي عجيب و غريب مي‌افتد و رمز عدم توفيق خود را در زمانها مي‌بيند و مي‌گويد، زمانها با هم فرق مي‌كنند و دنبال زمانهايي مي‌گردد كه يك شاخصيتي نسبت به ديگر زمانها داشته باشند. مثلاً مي‌گويد من از 1/1/71 فلان كار را ترك مي‌كنم. به نظرش مي‌رسد كه در كنار هم قرار گرفتن عدد يك خصيصه‌اي دارد. يا مي‌گويد از 12/12/1412 فلان كار را مي‌كنم و به همين ترتيب عمرش از بين مي‌برد و همان طور سيگاري مي‌ماند.

📍اگر يك سيگاري بخواهد مؤفق باشد، به جاي اينكه يك مرتبه تصميم بگيرد سيگارش را ترك كند، بايد بگويد، از فردا يك سيگار كمتر از هر روز مي‌كشم. كسي كه كل ساختار بدني‌اش به نحوي است كه معتاد به هفتاد سيگار است، مي‌تواند با يك رياضتُ‌مايي از فردا 69 سيگار بكشد. اينكه آدم خود را از 70 سيگار به 69 سيگار برساند، امر ممتنع و محالي نيست. يك روز، دو روز و… 69 سيگار مي‌كشد و در 69 سيگار كشيدن مؤفق مي‌شود. بعد مي‌گويد، از اين به بعد 68 سيگار مي‌كشم و بعد … كم‌ كم سيگار را ترك مي‌كند و بعد از چند سال ديگر سيگار نمي‌كشد. هم برنامه‌اش عملي شد و هم اينكه عواقب سوئي نداشت. درحالي‌كه كسي كه مي‌گويد، من از فردا ديگر سيگار نمي‌كشم، از يك واقعيت غفلت كرده است و آن اينكه بدن و روحي كه تاكنون معتاد به سيگار بوده است، در فاصله 24 ساعت چنان نمي‌شود كه ديگر سيگار نكشد. لذا صبح فردا نمي‌تواند تحمل كند و سيگار مي‌كشد و بعد مي‌گويد، برنامه‌ام به هم خورد و قرار را براي فردا مي‌گذارد.

📍در گناه هم همين طور است. در خطاي اخلاقي هم اين طور است كه اگر من امروز معتاد به 30 يا 40 فقره دروغ گفتن هستم، نمي‌توانم از فردا هيچ دروغ نگويم. اگر با خود قرار بگذارم كه از فردا هيچ دروغ نگويم، فردا به محض اينكه برحسب عادت دروغي بگويم، مي‌گويم برنامه‌ام به هم خورد. برنامه‌ام هيچ دروغ نگفتن بود و حال به هم خورد و لذا امروز هم خود را وا مي‌دهم و هرچه مي‌خواهم دروغ مي‌گويم. به همين ترتيب يك عمر دروغ خواهم گفت. اما اگر به خود بگويد، من تاكنون n فقره خطاي اخلاقي انجام داده‌ام، از فردا مي‌خواهم آن را كم كنم. 1- n فقره خطاي اخلاقي انجام دادن براي كسي كه n فقره خطاي اخلاقي انجام مي‌داده است، با يك رياضتي امكانپذير است. مدتي هم 1- n خطا انجام مي‌دهد و بعد از آن قرار مي‌گذارد كه با 2- n خطا زندگي خود را بگذارند و به همين ترتيب آهسته آهسته با n - n خطا زندگي خود را خواهد گذراند.

📍كسي كه مي‌گويد از فردا مي‌خواهم 1- n دروغ بگويم، به لحاظ آرمان‌گرايي اخلاقي آرمانگراتر است، يا كسي كه مي‌گويد از فردا مي‌خواهم هيچ دروغي نگويم؟ كسي كه مي‌گويد، من از فردا مي‌خواهم هيچ خطايي انجام ندهم را به لحاظ اخلاقي خيلي آرماني‌تر مي‌دانيم و به نظرمان خيلي بيشتر قابل تحسين است. اما به لحاظ عملي فقط كسي مؤفق است كه بخواهد 1- n دروغ بگويد، يا 1- n خطا انجام دهد.

🔰درسگفتار پاسخ به یک سوال،دهه70

🌐جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology