‌▫️ یارانۀ حامل‌های انرژی، ضرورت ارزیابی و گفتگو. 🖋 رضا امیدی

‌▫️ یارانۀ حامل‌های انرژی، ضرورت ارزیابی و گفتگو
🖋 رضا اميدی

«مسئلۀ یارانۀ حامل‌های انرژی؛ ضرورت ارزیابی و گفتگو» عنوان یادداشتی است که برای روزنامۀ شرق ارسال شد. این یادداشت به‌صورت مصاحبه تنظیم و در شمارۀ امروز منتشر شده است. باتوجه به اینکه طی ماه‌های اخیر بحث آزادسازی قیمت حامل‌های انرژی دوباره جدی شده است و انواعی از استدلال‌ها در ضرورت آن مطرح می‌شود، موضوع کاملاً بدیهی دانسته شده و از اینکه چرا دولت به‌طورعاجل نسبت به آزادسازی قیمت حامل‌های انرژی اقدام نمی‌کند، ابراز تعجب می‌شود. حتی به‌صراحت توصیه می‌شود که دولت باید نسبت به واکنش‌های احتمالی جامعه بی‌اعتنا باشد و نسبت به حذف یارانۀ انرژی اهتمام بورزد.
این استدلال‌ها اغلب فاقد شواهد کافی، بعضاً مبتنی بر آمار مخدوش، دچار تک‌سویه‌گی و تقلیل‌گرایی، و بدون مطالعۀ ارزیابی تأثیر اجتماعی و اقتصادی است و عموماً برخی از واقعیت‌های مهم مربوط به موضوع را نادیده می‌گیرند. ادعای نوشتۀ حاضر این است که مسئله تا این اندازه که مدافعان مطرح می‌کنند نه‌تنها بدیهی نیست بلکه می‌توان شواهدی در عکس آنچه مطرح می‌شود ارائه کرد و این، ضرورت ارزیابی مبتنی بر گفتگوی ملی را جدی می‌کند.
برخی از نکات مطرح‌شده در یادداشت در ادامه آمده است:

🔸یکی از استدلال‌هایی که طی ماه اخیر در فضای مجازی بازتاب زیادی داشت، مقایسۀ سرانۀ مصرف بنزین در ایران و ترکیه است. ادعا شده بود که سرانۀ مصرف بنزین در ایران ۸ برابر ترکیه است. اما توجه نشده بود که بیش از ۷۰ درصد خودروهای شخصی در ترکیه گازوییل‌سوز و گازسوزند و تنها حدود ۳۰ درصد خودروها موتور بنزینی دارند. همچنین براساس آمار سال ۲۰۱۸ تعداد خودرو در ازای هر ۱۰۰۰ نفر جمعیت در ایران حدود ۲۶۵ و در ترکیه حدود ۲۵۰ دستگاه است.

🔸در تمام این استدلال‌ها، پایین‌بودن قیمت دلیل مصرف بالا اظهار می‌شود. آیا این رابطۀ قیمتی فقط محدود به بنزین است. چرا به‌رغم اینکه ایران یکی از ارزان‌ترین کشورها در زمینۀ برق است، سرانۀ مصرف ایرانیان از میانگین جهانی پایین‌تر است. سرانۀ مصرف برق ژاپنی‌ها و کانادایی‌ها به‌ترتیب ۵ برابر و ۳ ایرانی‌ها است. در منطقه نیز عربستان، قطر، کویت، امارات، و عمان سرانۀ مصرف به‌مراتب بالاتری نسبت به ایران دارند. حتی سرانۀ مصرف برق در کشور سردسیری نظیر روسیه که منابع نفت و گاز متنابهی هم دارد، حدود ۲.۵ برابر ایران است.

🔸براساس مطالعۀ انجام‌شده در وزارت رفاه، افزایش قیمت حامل‌های انرژی در ۱۳۸۹ در چارچوب اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها موجب شد تا سهم انرژی در سبد هزینۀ خانوارهای فقیرترین دهک به حدود ۲.۵ برابر افزایش یابد و این خانوارها به خط فقر مطلق انرژی هم نزدیک شوند، درحالی‌که این نسبت برای ثروتمند‌ترین دهک ثابت مانده است.

🔸فرار مالیاتی دو دهک پردرآمد حدود ۴۰ هزار میلیارد تومان است (معادل کل یارانۀ نقدی که سالانه بین مردم توزیع می‌شود)، تنها ۳ درصد ثروتمندترین دهک مالیات می‌پردازند، و به‌طورکلی نسبت درآمدهای مالیاتی ایران یک‌دوم کشورهای منطقه و کمتر از یک‌پنجم کشورهای توسعه‌یافته است و به‌زعم کارشناسانِ اقتصادی حدود ۴۰ درصد اقتصاد، معاف از مالیات‌اند. اگر مسئلۀ مدافعان آزادسازی قیمت حامل‌های انرژی، عدالت اجتماعی است، آیا تمرکز بر اصلاح نظام مالیاتی دستاوردهای بیشتری در این زمینه نخواهد داشت؟

🔸چگونه می‌توان جلو تورم انتظاری ناشی از این اقدام را گرفت؟ در شرایطی که ایران یکی از بالاترین نرخ‌های تورم طی چند دهۀ اخیر را تجربه می‌کند و براساس گزارش‌های نهادهای دولتی بین ۲۴ تا ۳۲ درصد جمعیت کشور زیر خط فقر مطلق قرار دارند، و از سویی تورم همواره بیشترین فشار را بر دهک‌های کم‌درآمد ایجاد می‌کند، ارزیابی تأثیر چنین اقدام گسترده‌ای ضروری است.

🔸چنین برنامه‌هایی را نمی‌توان جدا از کلیت اقتصادسیاسی و منفک از سایر حوزه‌ها بررسی کرد. آیا بی‌عدالتی اجتماعی و شکاف طبقاتی فقط محدود به حوزۀ مصرف انرژی است؟ در حوزه‌های مسکن، آموزش، سلامت، اشتغال، و ... آیا عدالت اجتماعی وجود دارد؟ درست است که دولت ایران مبالغ زیادی را به یارانۀ حامل‌های انرژی اختصاص می‌دهد، اما چند کشور در دنیا می‌توان یافت که پرداخت از جیب مستقیم مردم در حوزۀ سلامت ۱.۶ برابر پرداخت‌های دولت باشد؟ درحالی‌که میانگین جهانی مشارکت دولت در تأمین مالی آموزش عمومی بالای ۸۵ درصد است، دولت ایران در بالاترین برآوردها کمتر از ۶۰ درصد هزینه‌های آموزش عمومی را تأمین می‌کند.

🔹 دانلود یادداشت از پیوست 🔻

🌐شبکه جامعه شناسی علامه

@Atu_sociology