✅ امر فرهنگی، امر مقدم پسا انتخاباتی. ✍🏻 محمدرضا.. انتخابات تمام شد

✅ امر فرهنگی، امر مقدم پسا انتخاباتی
✍🏻 محمدرضا #پویافر

انتخابات تمام شد. انتخاباتی که چه در موضوعاتی تعیین شده برای مناظره های تلویزیونی اش و محتوای آنها، چه در تبلیغات و و گفتار و شعارهای کاندیداها، امر فرهنگی، امر مغفول و دست چندم بود. این مغفول ماندن هم در حرفها و شعارها بود و هم در کنشها و عملکرد. حتی لحن و محتوای گفتارها در مناظره ها هم خالی از امر فرهنگی(در اینجا بخوانید امر اخلاقی) بود و کمترین برنامه ها هم در امر فرهنگی بود.
حالا حسن روحانی و دولت او که پیروز انتخاب شده اند، باید به امر فرهنگی توجه ویژه کنند و بدانند که امر فرهنگی مقدم بر امور دیگر، اعم از امر سیاسی و امر اقتصادی است؛ چرا که امر فرهنگی جهت دهی و نحوه حرکت در مسیر حوزه های دیگر را تعیین می کند.
در این مورد علی الحساب می توان به سه ضرورت اشاره کرد:

1- تعریف از «مردم»: مردم، مفهومی که در جریان رقابتهای انتخاباتی استفاده زیادی از آن شد. اما به خصوص با استفاده ای که بعضی از کاندیداها از این مفهوم کردند باید این مفهوم دوباره تعریف شود. آیا مردم یعنی کسانی که فقط جیره خوار دولت باشند و در مواقع لزوم برای زنده باد، مرده باد به نفع ما، به خیابان بیایند؟ آیا مردم یعنی کسانی که فقط باید منتظر سیاستگذاری و برنامه ریزی از بالا به پایین دولتها باشند و خودشان هیچ کاری نکنند؟ آیا مردم یعنی آنها که همیشه نمی دانند درست و غلط کدام است و ممکن است منحرف شوند و در نتیجه همیشه باید اختیارشان دست ما باشد؟ آیا مردم حق ندارند آزادانه و با خلاقیت و انعطاف زیاد به راه اندازی گروه ها و موسسات و بنگاه های کاملاً غیر دولتی و مستقل در حوزه های مختلف عام المنفعه، فعالیتهای داوطلبانه، امور خیریه، فعالیتهای هنری، امور اقتصادی و مانند آن دست بزنند؟ آیا مردم یعنی آنها دولت شان، فقط نان آنها را با «منّت» زیاد به آنها بدهد و در مقابل حق هر اعتراضی را از آنها بگیرد؟
اینها و ده ها «آیا»ی دیگر، مقدمه باز تعریف مفهوم «مردم» در جامعه ای است که سالهاست تعریف «کج و معوجی» از آن در عمل ارایه شده و در نتیجه باعث شکل گیری یک عرصه «دولت زده» از فرهنگ طی چند دهه گذشته بوده است.

2- اخلاق عمومی: فرسایش شاخصهای مربوط به اخلاق عمومی در جامعه که به نوبه خود باعث رشد مسایل اجتماعی مختلف هم شده، نیاز به توجه دولت را به بازسازی سازمانِ اخلاقی جامعه بیشتر نشان می دهد. حال حسن روحانی باید بداند که با سخن گفتن به شیوه کسانی که مردم آنها را به پوپولیسم می شناختند، با تحقیر و تخریب و اتهام زدن به تفکرهای رقیب، اخلاق عمومی بازسازی نمی شود. او باید بداند که حتی بازسازی اخلاق عمومی هم با دخالت دادن بیشترِ مردم و گروه های مردمیِ واقع در امور مختلف محقق می شود. با این کار است که اعتماد عمومی به حاکمیت، اعتماد بین فردی و اعتماد به گروه های مختلف اجتماعی بازسازی می شود و جامعه می تواند مطمئن شود که با اخلاقی عمل کردن بهتر به منافعش می رسد.

3- آموزش: امر فرهنگی بدون توجه به نهاد آموزش غیر ممکن است. نهادی که با وجود مدعای زیادش در تولید دانش و فتح قله های موفقیت در علم، نسلی تنبل، تا حدودی ناکارآمد و البته گاهی سطحی نگر به مسایل مختلف را تربیت می کند و در درون خود، ابتذال آموزشی با انواع مصداق های آن مثل پایان نامه نویسی، جعل مقالات و کتابها را پرورش می دهد. چنین نهادی از یک سو معلمان و مدرسانِ کم دغدغه را بازتولید می کند و از سوی دیگر، دانش آموزان و دانشجویان منفعت طلبی را تربیت می کند که ترغیب به امتیازسازی، مدرک سازی، «علم سازی» و انواع «چیزسازی»های دیگر را ترویج می کند.

#انتخابات
#ریاست_جمهوری
#جامعه

🌐جامعه‌شناسی علامه
https://t.me/joinchat/AAAAAD-FIxbY7Ab5PtgsmQ