شبکه جامعهشناسی علامه 📍 بررسی تحلیلی جامعهشناختی و سیاستگذاری اجتماعی پشتیبانی و ارتباط با ما⬇️ ☑️ @Atu_Sociologier اینستاگرام: 📸 Instagram.com/atu_sociology
🔹رنانی و آرزوی زاده نشدن مصدق و مارکس!!!. 🖋 علی دینی ترکمانی
🔹رنانی و آرزوی زاده نشدن مصدق و مارکس!!!
🖋 علی دینی ترکمانی
🔸 دکتر محسن رنانی در مطلبی با عنوان (یادگیری اجتماعی و توسعه: درسهای بمباران هیروشیما و ۲۸ مرداد) میگوید: “ ای کاش مصدق نزاده بود و ای کاش چنین جنبشی رخ نداده بود. پولهایی که با ملی شدن نفت به جیب ملت ایران رفت، بسیار کمتر از خسارتهایی است که جامعه ما در طول هفتاد سال بعد از آن واقعه، از حوادث بعدی مرتبط با آن واقعه دید.”
وی وقتی در معرض مواخذه خوانندگان خود قرار میگیرد که چرا چنین نظری درباره مصدق دارد، در پاسخی با عنوان “مصدق و توسعه” مینویسد: “من این جمله و آن نقدها را عامدانه نوشتهام (گرچه ممکن است برخلاف میل کنونی یا باورهای پیشین خودم باشد). چون معتقدم برای اینکه آمادهی گام نهادن در مسیر توسعه شویم باید شروع کنیم و یک بار همه پندارهای پیشینمان را بازنگری، نقد و بازآرایی کنیم. … مصدق بزرگ بود و بزرگ میماند، اما ما بزرگ نمیشویم مگر اینکه تمرین کنیم بزرگانمان را عقلانی و اخلاقی نقد کنیم.”
🔸 پیشتر نیز، در مقدمه ترجمهی کتاب بسیار معتبر اقتصاددان پرآوازه جهانی، توماس پکیتی، با عنوان “سرمایه در قرن بیست و یکم”، نوشته بود: “ اگر مادر مارکس میدانست وی موجب مرگ میلیونها نفر خواهد شد، بند ناف او را نمیبرید.”
🔸 رنانی تلاش زیادی میکند تا در روشنگری مسائل اجتماعی و توسعهای ایران مؤثر باشد. اما متأسفانه در مواردی که کم نیست، تلاش او حکم فرافکنی را دارد، که بهجای روشن شدن حقیقت، بر آن سایه میاندازد. دلیل این امر دو چیز است. اول، یکی به نعل و یکی به میخ زدنهای ناشی از تناقضهای فکری اوست. دوم، بهجای تلاش جهت دقت بخشیدن به چفت و بستهای بحث و تقویت استحکام نظری آن، بیشتر به ظاهر زیبا و هیجانی آن چیزی توجه دارد که در پی ارائه کردنش است. دلیل سومی، را نیز میتوانم طرح کنم که اولی را تقویت میکند و آن هیستری چپ ستیزی و مصدق ستیزی است که برخی از جریانهای فکری سعی در اشاعهی آن دارند.
🔸 مارکس در مقام بنیانگذار نظریه ارزش کار باشد (نظریهای که حتی بزرگترین منتقد او کارل پوپر در کتاب “جامعه باز و دشمنانش” به ستایش آن میپردازد)، در این صورت مطابق این استدلال، عامل کشته شدن هزاران نفر در دوره قرون وسطی بهدست دستگاه کلیسا و هزاران نفر دیگر در جنگهای صلیبی میان مسیحیان و مسلمانان و همینطور صدها نفر بهدست داعش یا اسرائیلیها در این اواخر را باید به حساب بنیانگذاران ادیان الهی و پیام آوران آسمانی، موسی، عیسی و محمد، گذاشت
🔸 اگر مصدق بزرگ بود و بزرگ میماند، پس چرا نباید زاده میشد؟ اگر بزرگی نام مصدق با رهبری جنبش ملی شدن صنعت نفت و ایستادگی او در برابر استعمار بریتانیای کبیر گره خورده باشد، در این صورت چگونه میتوان از سویی آرزوی زاده نشدن او را کرد و از سوی دیگر همچنان بزرگش دانست؟
🔸 اما یکی از اشکالات اساسی تحلیلهایی از این دست، بی توجهی ان ها به ساختارهای تعیین کننده تحولات اجتماعی است. ساختار آگاهی اجتماعی در زمانه مصدق اجازه نمیداد که استعمار به روش مستقیم ادامهی حیات پیدا کند
🔸برای مطالعه ادامه نوشته، Instant View را فشار دهید 🔻
📎 ly.gy/dinirenani
🌐شبکه جامعهشناسی علامه
@Atu_sociology