‌🔅 کوچک‌سازی دولت؛ تجربۀ ایران و جهان. 🖋 رضا

‌🔅 کوچک‌سازی دولت؛ تجربۀ ایران و جهان
🖋 رضا #امیدی

🔸طی دو سه دهۀ اخیر هر دو جریان اصلاح‌طلب و اصول‌گرا حداقل در یک موضوع اشتراک نظر داشته‌اند: «کوچک‌سازی اندازۀ دولت». این دو جریان مدام بر این موضوع تأکید داشته‌اند که بزرگ‌بودن اندازۀ دولت مهم‌ترین دلیل ناکارآمدی برنامه‌ها و اقدامات توسعه‌ای در ایران بوده است و تقریباً طی سه دهۀ اخیر هر دو جریان هر گاه در رأس دولت قرار گرفته‌اند، کاهش اندازۀ دولت را به‌عنوان یکی از کارویژه‌های خود در دستور کار قرار داده‌اند.

🔸در بحث از اندازۀ دولت، سه مفهوم از دولت را باید از هم تفکیک کرد: دولت مرکزی، دولت عمومی، بخش عمومی. «دولت مرکزی» آن بخشی از دولت است که نقش سیاست‌گذاری و تأمین خدمات جمعی نظیر آموزش، بهداشت، سیاست‌های حمایتی، و غیره را برعهده دارد. «دولت عمومی»، علاوه بر دولت مرکزی، شرکت‌ها، مؤسسات، و بانک‌های تحت کنترل دولت را نیز شامل می‌شود. و «بخش عمومی» علاوه بر این دو، سازمان‌های عمومی غیردولتی نظیر شهرداری‌ها، سازمان تأمین اجتماعی، نهادهای عمومی غیردولتی را نیز دربرمی‌گیرد.

🔸با این تعریف، آنچه در این بحث از اهمیت برخوردار است، اندازۀ دولت مرکزی است که وظیفۀ تأمین خدمات جمعی را برعهده دارد و براساس نسبت آن به تولید ناخالص داخلی (GDP) محاسبه می‌شود. طبق گزارش بانک مرکزی ایران، سهم دولت مرکزی از GDP طی سه دهۀ 85-1355 تقریباً به نصف کاهش یافته است یعنی از حدود 48 درصد به حدود 26 درصد رسیده است. این در حالی است که در همین دورۀ زمانی، اندازۀ دولت مرکزی در کشورهایی نظیر کرۀ جنوبی، ترکیه، فرانسه، مالزی، و نروژ روند افزایشی داشته است. سهم دولت مرکزی در انگلستان طی همین دورۀ زمانی در سطح 40 درصد GDP ثابت مانده است. و کشورهای اروپای شرقی نظیر لهستان و مجارستان به‌رغم روند کاهشی اندازۀ دولت مرکزی، همچنان بالای 40 درصد GDP به دولت مرکزی اختصاص داشته است.

🔸در اینجا دو پرسش مطرح است: 1. اگر کوچک‌سازی دولت مرکزی راهکار کارآمدی است چرا اکثر کشورهای کارآمد، یا سهم دولت مرکزی از GDP را افزایش داده‌اند و یا ثابت نگه داشته‌اند؟ 2. آیا روند کوچک‌سازی مستمر دولت مرکزی در ایران یکی از دلایل عمدۀ حجم روبه‌افزایش انواع مخاطره‌ها و آسیب‌های اجتماعی نظیر فقر و شکاف طبقاتی نیست؟

🌐جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology