🔅 فرایند تمدن؛.. جامعه‏‌شناسی الیاس را ‏‌شناسی_فیگوراتیو نیز خوانده‏‌اند

🔅 فرایند تمدن؛

جامعه‏‌شناسی الیاس را #جامعه‏‌شناسی_فیگوراتیو نیز خوانده‏‌اند.از نظر وی افراد مدام در حالت تعامل قرار دارند و در عین حال که چیزهایی را قصد می‏کنند اما درمحیطی غیر قصد شده قرار دارند(زیرا که این محیطها از مجموعه قواعدی پیروی می‏کنند).فی المثل در فوتبال، افراد ضمن اینکه با تیم مقابل در مبارزه هستند با خودشان هم مبارزه یا به عبارت رایج‏‌تر رقابت می‏کنند.این رقابت فردی و گروهی که در جریان مستمر حمله و دفاع و ساکن کردن و تحرک بخشیدن انجام می‏گیرد، سیالیستی زیبا به فوتبال می‏بخشد.نوربرت الیاس بر آن است که سیالیستی که در جامعه‏‌شناسی فیگوراتیو وی وجود دارد به مقدار بسیار زیادی از فوتبال گرفته شده است.
به طور کلی در همه جا، زیانهای ناشی از خشونت در مسابقات فوتبال-که گاهی اوقات فی المثل منجر به از رده خارج شدن چندین اتوبوس می‏شوند-در مقایسه با تصمیم‌های غیر عقلانی-اقتصادی متخصصان که منجر به زیان‌های میلیارد دلاری می‏شود بسیار ناچیز است.در حالی‏که این کارها به مردمی عاصی و لات و آشوبگر و اوباش نسبت داده می‏شود اما آن تصمیمهای غیر عقلانی اقتصادی به عنوان اینکه اشتباهی صورت گرفته توجیه می‏شود، در صورتی که مقایسه این دو عمل می‏تواند تفاوت میان زیانهای اقتصادی را که از این کارها ناشی می‏شوند، نمایان سازد.

برداشت اینها از فوتبال به مقدار بسیار زیادی اقتدارگرایانه است.مربی اغلب به عنوان خداوندگار تیم توصیف می‏شود.کسی که با اندیشه‏‌های والاّ، تیم خود را هدایت می‏کند و دست تیم حریف را می‏خواند و می‏بایست به نتایج از پیش تعیین شده‏‌ای برسد.برخی از مفسران گاهی اوقات فوتبال را با علم اشتباه می‏گیرند و بازی فوتبال را نبرد اندیشه‏‌ها می‏خوانند. آنها فراموش می‏کنند که فوتبال بازی است و هر بازی به‌مقدار زیادی به بخت و تصادف بستگی دارد و جذابیت بازی هم ناشی از همین امر است، اگر مربیان مثل سرپرستان کارخانه Figurative باشند و همه چیز را از قبل محاسبه کرده باشند، بازی فوتبال حتی ارزش یک ثانیه نگاه کردن را نخواهد داشت.همین گروه مفسران و گزارشگران ازعلم فوتبال صحبت می‏کنند.در علم اگر شما اقدامات الف را انجام دهید حتما به نتیجه ب خواهید رسید(اگر آهن را گرم کنید منبسط می‏شود)اما کی چنین چیزی در فوتبال صدق می‏کند.مربی با بشر کار می‏کند نه با ربات و آدم آهنی، در ثانی اگر فوتبال علم باشد، مسابقه فوتبال نیز به نوعی عملیات علمی تبدیل خواهد شد که لاجرم نباید هیچگونه جذابیتی داشته باشد.البته این امر به معنای آن نیست که در آماده‏ سازی تیم فوتبال نباید از متخصصان آگاه استفاده کرد.منتهی استفاده از آنان به معنای آن نیست که خود مسابقه، عملیاتی علمی است.دو تیم بزرگ را در نظر بگیرید که همه کارهای لازم را انجام داده باشند، دست آخر یکی می‏برد یکی می‏بازد.تصادف، بخت و مهمتر از همه بازی بودن در کسب این نتیجه مهم‏‌اند و جذابیت فوتبال نیز مثل هر بازی دیگر ناشی از همین امر است.این دید اقتدارگرایانه در مورد تماشاگر هم وجود دارد.تماشاگران به عنوان ناظران کنفرانس‌های علمی در نظر گرفته می‏شوند، در حالیکه اینطور نیست، تماشاگران می‏خواهند خود را رها و آزاد به دست گرایشهای تیمی خود بسپارند و خودانگیخته از تماشای بازی لذت ببرد. گزارشگران تلویزیون نیز که خود این مضحکه علمی را به وجود آورده‏‌اند، قربانی زیاده‏‌روی‏‌های خود شده‏‌اند.آنها اصطلاحاتی کلیشه‏‌ای را از بر کرده‏‌اند و آن را به عنوان علم فوتبال به خورد تماشاچیان می‏دهند، گویی پزشکی هستند که در حال تشریح جسد برای دانشجویان سال اول پزشکی‏‌اند.مردم از این کلیشه‏‌ها و فراز و فرود صدای آشنای آنها خسته‏‌اند به گونه‏‌ای که می‏توان صدای تلویزیون را خاموش کرد و به درستی حدس زد که گوینده در حال گفتن چیست.فوتبال از نظر نوربرت الیاس محملی برای ابراز خشونت است؛هم برای تماشاگران هم برای بازیکنان.

#نوربرت‌_الیاس

🌐رسانه، شمایید
👈اگر نظرتان را جلب کرد، با دوستانتان به اشتراک بگذارید.
🌐جامعه‌شناسی علامه
https://t.me/joinchat/AAAAAD-FIxbY7Ab5PtgsmQ