✅رابطه گلسرخی مارکسیست با مولا حسین.. ✍🏻مجتبی لشکربلوکی

✅رابطه گلسرخیِ مارکسیست با مولا حسین

✍🏻مجتبی لشکربلوکی

«زندان‌های ایران پر است از جوانان و نوجوانانی که به اتهام اندیشیدن و فکر کردن و کتاب خواندن، توقیف و شکنجه و زندانی می‌شوند. آقای رئیس دادگاه! همین دادگاه‌های شما آن‌ها را محکوم به زندان می‌کنند. آنان وقتی که به زندان می‌روند و بازمی‌گردند، دیگر کتاب را کنار می‌گذارند. مسلسل به دست می‌گیرند. باید دنبال علل اساسی گشت. معلول‌ها فقط ما را وادار به گلایه می‌کنند. چنین است که آنچه ما در اطراف خود می‌بینیم، فقط گلایه است. در ایران، انسان را به خاطر داشتن فکر و اندیشیدن محاکمه می‌کنند».

آنچه در بالا خواندیم بخش هایی از دفاعیات خسرو گلسرخی بود مربوط به حدود 45 سال پیش. گلسرخی، شاعر و نویسنده مارکسیست-لنینیست و سردبیر بخش هنری روزنامه کیهان بود. گلسرخی از جمله روشنفکران آن دوران بود که از جنبش‌های چریکی حمایت می‌کرد و به همراه گروهی دیگر در سال ۱۳۵۱ به اتهام طرح ترور ولیعهد بازداشت شدند. گلسرخی در دادگاهی که به صورت زنده پخش شد از عقاید مارکسیستی و انقلابی خود دفاع کرد و با حکم دادگاه اعدام شد.

یکی از نکات جالبی که در دفاعیات او آمده این است که دفاعیات خود را با حدیثی از امام حسین شروع می کند. از این جهت جالب است که او خود را مارکسیست لنینیست می خواند و می نامد و این مکتب از پذیرش خداناباوری و محو دین دفاع می‌کند. با هم بخوانیم آغاز دفاعیاتش را:

ان الحیاه عقیده و الجهاد [زندگی همان باور است و مبارزه]. سخنم را با گفته‌ای از مولا حسین، شهید بزرگ خلق‌های خاورمیانه آغاز می‌کنم. من که یک مارکسیست لنینیست هستم، برای نخستین بار عدالت اجتماعی را در مکتب اسلام جستم و آنگاه به سوسیالیسم رسیدم.

من در این دادگاه برای جانم چانه نمی‌زنم، و حتی برای عمرم. من قطره‌ای ناچیز از عظمت، از حرمان خلق‌های مبارز ایران هستم. خلقی که مزدک‌ها، مازیارها، بابک‌ها، یعقوب لیث‌ها، ستارها و حیدرعموغلی‌ها، پسیان‌ها و میرزاکوچک‌ها، ارانی‌ها و روزبه‌ها و وارطان‌ها داشته‌است. آری من برای جانم چانه نمی‌زنم، چرا که فرزند خلقی مبارز و دلاور هستم.
از اسلام سخنم را آغاز کردم. اسلام حقیقی در ایران همواره دِین خود را به جنبش‌های رهایی‌بخش ایران پرداخته‌است. سید عبداله بهبهانی‌ها، شیخ محمد خیابانی‌ها، نمودار صادق این جنبش‌ها هستند؛ و امروز نیز اسلام حقیقی دین خود را به جنبش‌های آزادی‌بخش ملی ایران ادا می‌کند. ... زندگی مولا حسین نمودار زندگی اکنونی ماست که جان بر کف، برای خلق‌های محروم میهن خود در این دادگاه محاکمه می‌شویم. او در اقلیت بود و یزید، بارگاه، قشون، حکومت، قدرت داشت. او ایستاد و شهید شد. هر چند یزید گوشه‌ای از تاریخ را اشغال کرد، ولی آنچه که در تداوم تاریخ تکرار شد، راه مولا حسین و پایداری او بود، نه حکومت یزید. آنچه را که خلق‌ها تکرار کردند و می‌کنند، راه مولا حسین است....

🔷تجویز راهبردی:

جالب آنجاست که یک مارکسیست معاصر این چنین از این شخصیت تاریخی اسلامی الهام و الگو می گیرد. باور/عقیده ای را انتخاب می کند (حالا درست یا نادرست اما ارادی و نه موروثی) سپس در راه این عقیده/باور مبارزه می کند، هزینه می دهد و در راهش جان خود را نیز می دهد. دو جمله طلایی در دفاعیات او بود که پس از 45 سال هنوز تازه است، می درخشد و الهام می بخشد:
1-من در این دادگاه برای جانم چانه نمی‌زنم.
2-هر چند یزید گوشه‌ای از تاریخ را اشغال کرد، ولی آنچه که در تداوم تاریخ تکرار شد، راه مولا حسین و پایداری او بود.

چه مذهبی هستیم چه غیرمذهبی، چه مسلمان باشیم چه غیرمسلمان می توانیم یک نکته ساده اما عمیق بیاموزیم: می توانیم به دنیا بیاییم. بخوریم، بیاشامیم، بیاندوزیم. بیامیزیم. تولید مثل کنیم و «گوشه ای از تاریخ را اشغال کنیم» و سپس برویم و محو شویم. یا آنکه راه دیگری را انتخاب کنیم. خوشا به حال آنانکه حسین را انتخاب کردند و حسین را «زندگی» می کنند. همان زندگی که باور است و مبارزه. و چه بزرگ و شکوهمند است خدای حسین! که او این چنین جان خود را پروانه وار برایش به آتش زد.

و چنین است که حسین (ع) آموزگار تمام کسانی است که می‌خواهند به معنای حقیقی زندگی کنند و آزاده باشند. به بلندای تاریخ به پنهای جغرافیا. او برای همیشه شاه شمشاد قدان خواهد بود و دریچه ای گشوده به شکوه خداوند.

🌐شبکه جامعه شناسی علامه
@Atu_sociology