فقر و فرهنگ. 🔴فقر فرهنگی چیست؟

فقر و فرهنگ
🔴فقر فرهنگی چیست ؟
از جمله پديده‌هايي كه پس از بروز فقر در طولاني مدت در جامعه ظاهر مي‌شود نوعي خاص از زندگي است كه به‌صورت الگو در جامعه پديدار مي‌شود. فقر در طولاني‌مدت قدرت خلق فرهنگي را دارد كه مدتها پس از فقر باقي مي‌ماند و در جامعه حيات پيدا مي‌كند و خلاصي از آن بسيار مشكل است.
در اين بررسي ناچاريم ابتدا تعريفي از فرهنگ ارائه دهيم، آنگاه محتواي وجودي فقر را در جامعه با نتايج حاصل از فقر در جامعه سنجيده و به فرهنگ نه چندان پنهاني برسيم كه فقر در جامعه دارد و حاكم كرده است.
فرهنگ فقر، نوع و منش زندگي را متناسب با وضعيت خانواده‌هاي فقير و فقرا تغيير مي‌دهد. در حقيقت وقتي خانواده‌اي خود را با فقر درگير مي‌يابد، ناچار است نوع زندگي خود را تا حد زيادي با شرايط فقر هماهنگ كند. اين هماهنگي به مرور زمان به‌صورت عرف وعادت درآمده و براي حذف يا كاهش آن در جامعه تلاش بسياري لازم است و به شدت زمان را مي‌كشد.

فقر يك پاره فرهنگ است
«ادواردتيلور» در كتاب فرهنگ ابتدايي Primitive culture كه در سال 1871 انتشار يافت مي‌نويسد: « فرهنگ يا تمدن مجموعه پيچيده‌اي است كه دربرگيرنده‌ي، دانستني‌ها، اعتقادات، هنرها، اخلاقيات، قوانين، عادات و هر گونه مؤلفه ديگري است كه به وسيله انسان به عنوان عضو جامعه كسب شده است. وضع فرهنگ ميان جوامع گوناگون بشري تا جايي كه قوانين كلي قابل تحقيق باشد، موضوعي است مناسب براي بررسي قوانين انديشه و كنش انساني.»
«مالينوسكي» مي‌گويد: «فرهنگ به سادگي عبارت است از كليّت يكپارچه‌اي مركب از كالاهاي مصرفي و وسايل، خصوصيات اساسي، گروه‌هاي اجتماعي گوناگون، تصورات، پيشه‌ها، و باورها و رسوم بشري».
«هرسكوتيس» مي‌گويد: «فرهنگ راه و روش زندگي قوم است».
«جلال‌آل‌احمد» در كتاب نفرين زمين مي‌نويسد: «فرهنگ يعني تحويل بار مرده‌ها به زنده‌ها» يعني آن چيزهايي كه تازه‌ها از قديمي‌ها و امروزي‌ها از ديروزي‌ها به ارث برده‌اند.
«پارسونز» مي‌نويسد: «فرهنگ عبارت است از الگوهايي كه به رفتار و فراورده‌هاي عمل بشري مربوط است و مي‌تواند به ارث برسد.» ميراث فرهنگي عبارت از الگوهايي است كه در طول قرن‌ها و عصرها از گذشتگان به آيندگان و از نسلي به نسل ديگر مي‌رسد و توسعه و تحول مي‌يابد، كامل‌تر مي‌شود و توسط آمدگان به نه آمدگان سپرده مي‌شود و به بيان ديگر فرهنگ، مجموعه‌‌ي ارزش‌ها و دستاوردهاي مادي و معنوي است كه به وسيله انسانها در طي تاريخ شكل گرفته است.
در تعريف‌هاي فرهنگ عناصري مانند: اعتقادات، هنرها، عادات، وسايل و كالاهاي مصرفي و خصوصايت اساسي گروههاي انساني (اجتماعي)، راه و روش زندگي مردم، رفتار فراورده‌هاي عمل بشري و دستاوردهاي مادي و معنوي به كرّات به چشم مي‌خورد. آنچه در مورد فقر و فرهنگ مورد توجه است اين است كه تقريباً بر تمامي عناصر فوق، فقر تأثير گذاشته و آن¬ها را به صورت قالب‌هاي مطلوب خود درمي‌آورد و تغييرات حاصل از آن نيز بر جامعه تأثير بسيار مي‌گذارند كه به‌ندرت این تأثير مطلوب است. مثلاً در برخي موارد مي‌توانند سبب تلاش بيشتر جهت رهايي از فقر شوند، اما غالباً تأثير مخربي مي‌گذارند.
دكتر حسين فرجاد عقيده دارد كه: «برخي معتقدند، تأثير فقر در زندگي مردم به اندازه‌اي است كه مي‌توان فقر را به صورت فرهنگ فقر تعريف كرد. اين امر يك ترتيب منحصربه‌فرد الگوهاي رفتاري موجود در تمام جوامع است، اما به احتمال زياد فرهنگ فقر در جوامع سرمايه‌داري فردگرا كه در آنها طبقه‌بندي اقتصادي و اجتماعي وجود دارد ظاهر مي‌شود.»
فقر، فرهنگ خاص خود را پديد مي‌آورد و طرح معين را براي زندگي ايجاد مي‌كند كه به نسل‌هاي متوالي منتقل مي‌شود. فقر متضمن قرض گرفتن از منابع رسمي و غيررسمي، بكار بردن پوشاك و وسايل دست دوم منازل، خانه‌هايي با جمعيت بيش از ظرفيت و نبود آسايش و آرامش است. به طور نسبي احتمال عضويت فقرا در اتحاديه‌هاي كارگري، احزاب سياسي و غيره كمتر است، اين ويژگيها كه از تجربه زندگي فقرا برخاسته است عامل ايجاد مفهوم «پاره‌ فرهنگ فقر» است كه به طور عام براي توصيف زندگي فقرا بكار ميرود.
«آلبرتو دورينا» مي‌گويد: «فقر معناي خاص خود را دارد، فقر لحن خاص خود، بويايي خاص خود و در برابر زندگي وضع خاص خود را دارد كه از تعريف منفي (فقدان ثروت) كه عناصر تشكيل دهنده فرهنگ فقر را نديده مي‌گيرد متفاوت است».
دكتر فرجاد مي‌نويسد: اسكارلوئيس در زمينه فقر به بيش از 70 خصوصيت اشاره كرده است كه غالباً در پنج زمينه مي‌توان آنرا مطالعه كرد كه عبارتند از:

1- فرهنگ فقر يك «پاره فرهنگ» است كه در خانواده فقير از نسلي به نسلي منتقل مي‌شود.
2- ائتلاف در طبقه فقير در جوامع فردگراي طبقاتي بسيار مشكل‌تر امكان‌پذير است.

#فقر_فرهنگی

🌐جامعه‌شناسی علامه
https://t.me/joinchat/AAAAAD-FIxZ3dXAZ8P6lvw