🔶 حاشیه‌ای بر نشست تبارشناسی و نقدنظری نظریه‌های جامعه شناختی محمدعلی همایون کاتوزیان 🔶 …✍

🔶 حاشیه ای بر نشست تبارشناسی و نقدنظری نظریه های جامعه شناختی محمدعلی همایون کاتوزیان 🔶


✍ #مصطفی_عبدی
(بخش دوم)



🔸 برخلاف آنچه که بارها در جلسه توسط دکتر #علی_اصغر_سعیدی و دیگر سخنرانان و حضار مطرح شد من هرگز منکر امکان انباشت پذیری علم و تاثیرپذیری یک دستگاه نظری از پیشینیان خود نیستم. من هم واقفم که نظریه در خلاء شکل نمی گیرد و همین طور منکر خدمات کاتوزیان بر جامعه علمی ایران نیستم. اما فضای علمی و میدان نقد تعارف بردار نیست. مدام می گویم علوم انسانی ما دچار فقر نظریه_پردازی است و از غربی ها و امریکایی ها تقلید می کنیم و از ترجمه فراتر نرفته ایم.
🔸 باید در نظر داشت که یکی از راه های اصلی نظریه پردازی و برون رفت از فقر نظریه پردازی نقد و بررسی دقیق و بدون تعارف نظریه ها است و نه اینکه همچون دکتر سعیدی به دلیل ارادت شخصی بر دکتر کاتوزیان دیگران را متهم به #نفهمیدن و یا #غیر_علمی_بودن کنیم. از این کلی گویی ها نمی توان بر فقر نظریه پردازی فائق آمد اگر به تعبیر ایشان دکتر #رحمانیان که بعنوان #استاد_تاریخ_ایران و #صاحب_نظر در حوزه #جامعه_شناسی_تاریخی که عمری را در این راه سپری کرده کاتوزیان را نفهمیده است، شایسته است در فضای علمی ابتدا با #ذکر_سند_و_مصادیق دقیق گفته شود که جناب دکتر رحمانیان شما که این بخش از نظریه کاتوزیان را چنین نقد می کنید، نشان می دهد که فهم تان از نظریه کاتوزیان به نظر مطابق با آن مفاهیمی نیست که در این منابع و در این صفحات از آثار کاتوزیان آمده است.
🔸این شیوه نقدِ نقدکه توسط دکتر سعیدی انجام شد غیر علمی است و یا نقد مستند #عبدی به کاتوزیان؟ من برای آنکه بتوانم از منظری که بعنوان مسئله مطرح شد ـ یعنی امکان نظریه پرداز بودن کاتوزیان و یا کاربست نظریه های ویتفوگل در تاریخ ایران بنام نظریه پردازی ـ به نقد کاتوزیان بپردازم، همانطور که گفته شد باید ابتدا به تبارشناسی نظری دستگاه نظری استبداد ایرانی می پرداختم. و برای تبارشناسی نظری نیز از تکنیک تحلیل عنصری که ح.ا. تنهایی در چاپ چهارم کتاب #جامعه_شناسی_نظری شرح آن را مفصل آورده است بهره گرفتم. پس با تحلیل عنصری تمام #عناصر و #مفاهیم دستگاه نظری استبداد ایرانی شناسایی شده و روابط بین این عناصر در یک #مدل_نظری به تصویر کشیده شد. سپس با همین تکنیک تحلیل عنصری نیز مدل نظری که بیانگر عناصر و مفاهیم دستگاه نظری نظریه استبداد شرقی باشد ترسیم شده و درآن روابط بین این مفاهیم نشان داده شد. نتیجه نهایی آنکه با بررسی نسبت های تبارشناختی بین عناصر دو دستگاه نظری مشخص شد که تمام عناصر دستگاه نظری کاتوزیان بطور مشخص در دستگاه نظری استبداد شرقی ویتفوگل قبل از او مطرح شده و تنها یک مفهوم است که در نزد ویتفوگل کمتر می توان مشاهده کرد و آن مفهوم فرهٌ ایزدی است که البته بطور گذرا ویتفوگل به آن اشاره کرده است.
🔸 همانطور که قبلاً گفتم با این تبارشناسی نمی خواهم منکر خدمات کاتوزیان برجامعه علمی ایران شوم اما یادآوری این زحمات بنام نظریه پردازی محل تردید است. و دیگر اینکه انباشت پذیری علم که در نقد سخنان من توسط دکتر سعیدی و حضار تکار می شد، هرگز به این معنا نمی تواند باشد که اگر شخصی مفاهیم و نظریه پیش از خود را که قبلا مطرح شده و برای بررسی اعتبار بیرونی و عملی آن در جوامع مختلفی چون چین با آن به تبیین واقعیت بیرونی پرداخته شده را در خصوص جامعه ایران که بازهم در برخی زمینه ها توسط فرد اول بکار رفته بطور مفصل تر بکار رود را بتوان انباشت پذیری علم نامید. لازم به یادآوری است نباید منکر این واقعیت شد که کاتوزیان در این حد محدود تکرار و مصداق یابی هم نمانده و برخی مفاهیمی که بصورت محدود توسط ویتفوگل از #مارکس نقل قول می شود را بسط داده و مبناء تحلیل خود از چگونگی تشکیل دولت استبدادی قرار داده است. ویتفوگل انجام کارهای بزرگ را منشاء شکل گیری دولت خودکامه استبدادی می نامد ولی در انتهای کتاب خود با استناد به مارکس مفهوم #دهکده_های_شرقی_پراکنده_خودکفا را بطور گذرا مطرح می کند و این بیانی که در حد یک پاراگراف است نقطه شروع تلاش های کاتوزیان برای نظریه پردازی است، نظریه پردازی که درخصوص آن باید تأمل کرد. اما در هر صورت یکی از تلاش های قابل توجه او بسط همین مفهوم آغازین است.

#جامعه_شناسی
#جامعه

🌐جامعه‌شناسی علامه
https://telegram.me/joinchat/BReAMD-FIxZP1QyA8P6lvw