✅ مدیریت بحران و بحران اعتماد!. 🖋 سعید هراسانی. (دانشجوی کارشناس ارشد مطالعات توسعه دانشگاه تهران)

✅ مدیریت بحران و بحران اعتماد!
🖋 سعید هراسانی
(دانشجوی کارشناس ارشد مطالعات توسعه دانشگاه تهران)

📍 این روزها اکثر تیترها برای #زلزله کرمانشاه با عنوان «مدیریت بحران و بحران مدیریت» انتخاب می شود، عنوانی که اشتباه هم نیست! اما این یادداشت به بحران اعتماد در مدیریت بحران خواهد پرداخت.
متون مربوط به مدیریت بحران همانگونه که از اصطلاحش پیداست، به مباحث مدیریتی از جمله نحوه #مدیریت مصدومان، #مدیریت امنیت، #مدیریت کمک ها، #مدیریت پیامدها و غیره می پردازد، اما #مدیریت در مواجهه با بحران کوچک ترین بخش از یک پازل بزرگ است.

مواجهه با بحران در ایران به سازمان ها تقلیل یافته است، در حالی که برای گذشتن از یک بحران به صورت بهینه نیاز به نهادسازی مرتبط داریم! ان هم کشوری همچون ایران که می توان نام دیگرش را #بحران گذاشت! زلزله خیزی، خشکسالی، اقتصاد فلج، سرمایه اجتماعی فروپاشیده و از همه مهم تر مدیریت ناکارمد! بحران در ایران از زمان وقوع زلزله 7/3 ریشتری در ازگله شروع نمی شود، بحران از زمانی آغاز می شود که مسئولان هیچ عزمی برای مواجه با زلزله از خود نشان نمی دهند! بحران از زمانی شروع می شود که مهندسان مسئولیتی در قبال مقاومت ساختمان های ساخته شده خود نمی پذیرند! بحران از زمانی اغاز می شود که مردم ایران تنها پس از وقوع زلزله یادشان می آید ایران روی گسل است! مواجهه در ایران بیش از آنکه امری مدیریتی باشد، امری جامعه شناختی است!

مقدمه مطرح شده از این جهت حائز اهمیت بود که بگویم «بحران اعتماد» بی ربط به مدیریت بحران نیست! مدیریت بحران در ایران شکست می خورد چرا که مناسبات غیررسمی سازمانی محل توجهی برای بحران باقی نمی گذارد، چرا که بی مسئولیتی و عدم تعهد تبدیل به ویژگی بارز جامعه ایران شده است! بی اخلاقی ناشی از #دولت_زدگی یک امر پایدار در جامعه ایرانی است، ما عادت کرده ایم مسئولیت همه چیز را بر عهده دولت بگذاریم! دولت گسترده نهاد مدنی را تهی و جامعه مدنی را مسئولیت گریز کرده است.

به شهادت گروه های تلگرامی ای که عضو آن هستم، هرکسی درست یا نادرست شماره حسابی داده است و میگوید درحال کمک جمع کردن برای زلزله زدگان کرمانشاه هست، دلیل اینکه خودشان دست به کار شده اند چیست؟ اینکه اعتمادی به دولت ندارند! مطمئن نیستند کمک هایشان به دست مردم برسد! از طرف دیگر این گروه ها فقط می توانند یک حلقه محدود از معتمدین را دور خود جمع کنند، چرا که عدم اعتماد به اینها به طریق اولا بسیار سخت تر از اعتماد به دولت است!
این بدین معنی است که گروه های خودجوش کمک نه تنها خود نمیتوانند به مقدار زیادی کمک جمع آوری کنند (بر اساس مشاهدات حاضر بین 20 تا 80 میلیون تومان) بلکه با تزریق بی اعتمادی به جامعه از کمک افراد به سازمان های رسمی مدیریت بحران هم جلوگیری میکنند.

بحران اعتماد تنها محدود به جمع آوری کمک نمی شود! در مناطق زلزله زده نیز به دلیل عدم اعتماد به دولت کسی منتظر نمی نشیند تا گروه های امدادی اقلام را به دستشان برساند! بلکه خود راسا «سهم» خود را می گیرند، چنین امری در نهایت منجر به این میشود که برخی افراد بتوانند به اقلام دسترسی پیدا کنند و برخی دیگر خیر! یا انیکه شخصی سه چادر بگیرد، اما به مواد غذایی دسترسی نداشته باشد.

به عنوان یک نتیجه گیری کلی، مدیریت بحران در ایران شکست خورده است، چرا که نهادهای جامعه در تمام زمینه های مربوط به بحران شکست خورده اند! تا اینجا که مهم ترین سوال کلیدی شهروندان این است! آیا دولت به زلزله زدگان «اصلا» کمک میکند؟

🌐جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology