‌🔰 یکی از اهداف اولیه‌ی سیاست خیر عمومی، بازسازی زیربنای زندگی مدنی است

‌🔰 یکی از اهداف اولیه ی سیاست خیر عمومی،بازسازی زیربنای زندگی مدنی است. این سیاست به جای آن که بازتوزیع ثروت برای افزایش مصرف خصوصی را وجهه ی همتش قرار دهد، به ثروتمندان مالیات می بندد برای این که موسسات و خدمات عمومی را بازسازی کند تا فقیر و غنی به یک اندازه بتوانند از مزایای آنها بهره مند شوند.

نسل قبلی در آمریکا، سرمایه گذاری زیادی روی ساخت بزرگ راه ها کرد که تحرک و آزادی فردی بی سابقه ای برای آمریکایی ها فراهم آورد، ولی در کنارش وابستگی به خودرو شخصی، گسترش حومه نشینی، تخریب محیط زیست، و شیوه های زندگی فرساینده ی روحیه ی جمعی را هم افزایش داد. نسل حاضر می توانست به همان اندازه سخاوتمندانه، روی زیر ساختی برای تجدید حیات مدنی، سرمایه گذاری کند : مدارس دولتی خوبی بسازد که فقیر و غنی به یک اندازه راغب به فرستادن فرزندان شان به آنها باشند؛ وسایل نقلیه ی عمومی را تقویت کند تا مرفهان هم به استفاده از آنها تشویق شوند؛ و درمانگاه های دولتی، زمین های بازی، پارک ها، مراکز تفریحی، کتابخانه ها، و موزه هایی بسازد که – لااقل بشود آرزو کرد- مردم را از محله های دربسته ی خودشان به فضاهای مشترک شهروندی دموکراتیک مشترک بکشانند....

.... وقتی نابرابری زیاد می شود، فقیر و غنی، کاملا از هم جدا می شوند. اغنیاء فرزندان شان را به مدارس غیردولتی( یا مدارس دولتی محلات بالای شهر) می فرستند و مدارس دولتی می ماند برای بچه های خانواده هایی که گزینه دیگری ندارند. همین اتفاق در سایر موسسات و مکان های عمومی هم می افتد. باشگاه های خصوصی، جای تفریحگاه ها و استخرهای عمومی را می گیرند. محله های مسکونی ثروتمندان، دارای نگهبانان خصوصی می شوند و اتکای کمتری به پلیس حکومت پیدا می کنند. اتوموبیل های دوم و سوم خانواده، از نیاز آنها به وسایل نقلیه ی عمومی می کاهد. و الی آخر. به این ترتیب، اماکن و خدمات دولتی از وجود ثروتمندان خالی می شوند و می مانند برای کسانی که بضاعت بیشتر از آنها را ندارند.

این اتفاق، دو نتیجه بد به بار می آورد که یکی مالی و دیگری مدنی است. اول این که خدمات دولتی تنزل می کند، چون کسانی که دیگر از آنها استفاده نمی کنند رغبت کمتری به حمایت از آنها با پرداخت مالیات، پیدا می کنند. دوم این که مکان ها و موسسات عمومی از قبیل مدرسه ها، پارک ها، ورزشگاه ها، و فرهنگ سراها، دیگر همه ی قشرها را در بر نمی گیرند. مراکزی که زمانی محل تجمع مردم بودند و حکم آموزشگاه های غیررسمی فضلیت های مدنی را داشتند، روز به روز کمتر می شوند. وقتی که عرصه عمومی خالی شد، پرورش احساس هم بستگی و آموزش حس جمعی، که شهروندی دموکراتیک در گرو آن است، دشوار می شود.

برگرفته از کتاب "عدالت، کار درست کدام است؟" نوشته مایکل سندل، برگردان حسن افشار، نشر مرکز،چاپ نخست، 1393، ص 266 و 267

💡 #رسانه شمایید. اگر می‌پسندید، برای دوستان‌تان بفرستید.

🌐 شبکه جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology