🔸 همزمان با نشست ورشو!. 🖋 رضا میرزایی

🔸 همزمان با نشست ورشو!
🖋 رضا میرزایی

اینکه ما تصور نمائیم کنفرانس صلح و امنیت در لهستان بتواند اتفاقات شگرفی را در موضوع صلح و امنیت در خاورمیانه رقم بزند ، وابستگی های زیادی دارد، کما اینکه این کنفرانس ابعاد بسیار گسترده ای را بیان داشته است!.آینده خاورمیانه در سطح وزیران را بایستی از دل خاورمیانه رقم زد، و بنابراین خود نگری بر این موضوع لاجرم خواهد بود.در نگاهی خوشبینانه شاید کارکرد مثبت این کنفرانس را بتوان تمرکز کشورهای منطقه خاورمیانه بر این موضع سودمندانه (توسعه صلح و امنیت) دانست. بهرحال فضای امنیتی وتهدیدات امنیتی تقریبا فضای گسترده ای است! به عنوان نمونه عملیات سایبری، تسلیحات کشتار جمعی و اشاعه هسته‌ای، تروریسم(جریانات افراطی)، ضداطلاعات، فناوری‌های نوظهور و رقابت‌پذیری اقتصادی، فضا و ضدفضا، جرائم سازمان‌یافته فراملی، اقتصاد و انرژی،اتحاد های نظامی، امنیت انسانی ، آوارگان وپناهندگان، و... از مهمترین فهرست های تهدیدات امنیتی جهان به حساب آیند.همچنین شاید بتوان اشاره کرد که به لحاظ تاریخی واقعه فروپاشی شوروی ،و حادثه 11 سپتامبر در میان حوادث خرده ریز! دیگر، به عنوان مهمترین حوادث ، به نوعی شروع قابل توجه تغییرات درنظام امنیت بین الملل را به همراه داشته است، و خاورمیانه به عنوان بین المللی ترین منطقه دنیا ، که عموما" محل تداخل منافع بازیگران خارجی است از این متغیر وابسته همواره در رنج بوده است.. البته با در نظر گرفتن نقش استحکام ساختارها در موضوعات امنیتی کشور های منطقه شاید براحتی بتوان گفت این نگرش تمام موضوع نیست! چرا که به لحاظ ساختاری، کشور های این منطقه همچنان از منطق قبیله ای، عشیره ای، مذهبی، و...،که برخاسته از نظام های قبلی یا فعلی بوده است، تاثیرات مستقیمی داشته و خواهند داشت! این درحالی است که سنت وستفالی درتاسیس کشور- ملت، نیزهنوز به صورت گسترده ای در کلیت منطقه خاورمیانه بسط نیافته ، به ظاهر دوران گذار را درجا می زند! به نظر می رسد غنی سازی ادبیات در این حوزه نیز از سوی برخی از حاکمیت های موجود نیز در سطح (تا حد حکومت کردن) باقی مانده است، چیزی که فرهنگ سیاسی رسوب کرده نیز بخوبی از آن پشتیبانی نموده است. اصولا در این منطقه پذیرش غیر رئالیسمی موضوعات نیز جایگاه قابل توجهی در منازعات یا حل اختلاف پیدا ننموده است.شاید به قول نیچه (این منطقه) نیازمند هیاهوهای جدید نیست! بلکه نیازمند ارزش های نو است.
صرف نظر از مشروعیت سیاسی در کشور های خاورمیانه که بیشتر از مدل وبری ، و مدل دولت رانتیر پیروی می نماید، چندان بدور از ذهن نیست که بگوئیم در یک وضعیت کلی مفهوم امنیت ملی را (بدلائلی)، هنوز هم نمی توان در این کشورها نهادینه دانست و توجهات و اقدامات بیشتر متوجه مفاهیمی چون امنیت دولت، امنیت رژیم، امنیت جامعه می باشند.حتی در برخی کشورهای این منطقه امنیت ملی فقط در امنیت حکومت کنندگان خلاصه می شود(دکترین امنیت حکومت کنندگان به جای دکترین امنیت ملی)، و البته به موجب آن!، جامعه حاشیه نشین شده و بخش های اکثریتی (مثل طبقه متوسط) اتصالات لازم را نداشته و این تقلیل بالطبع زمینه های تولید ارزش افزوده (به عنوان عامل استحکام امنیت ملی در یک نگاه ساختاری) را بوجود نیاورده است.
در این کشورها این اصل مهم که دلبستگی شهروندان با توسعه حقوق سیاسی و مدنی رابطه ای مستقیم دارد!، همواره پشت گوش انداخته شده ، یا در حد تظاهر باقی مانده است. حتی در برخی کشورهای اقتدار گرا نه تنها حق مشارکت سیاسی از شهروند سلب شده تلقی می شود، بلکه خدمات رفاهی ارائه شده از سوی حاکمیت ها نیز (آگاهانه یا ناآگاهانه) در سطح حداقل نگاه داشته شده است.و البته پیامد های خود را داشته است، یا خواهد داشت! به عنوان نمونه عراق، لیبی، مصر در برخی مقاطع...، در اصل این دولت ها(حاکمیت ها) در تامین حداقل امنیت شخصی ناکام مانده و در نهایت خود نیز قربانی دیدگاه های اقتدارگرایانه خود در تجمیع با ناآکاهی ملت ها شده اند.البته اینجا هم موضوع صرفا داخلی نیست! چرا که احتمالا می توان گفت تحلیل و برداشت سیاسی درست در نقطه مقابل نیز قابل برداشت خواهد بود ، که بستگی به دامنه و میزان پوشیدگی اطلاعات دارد.
پیشنهاد می شود نسبت به دیپلماسی " صلح و امنیت " در منطقه خاورمیانه (در بعدی فراگیر تر!) انعطاف بیشتری ، یا تعبیر و تدبیرمدبرانه تری داشته باشیم. به نظر می رسد علاوه بر مدل های امنیت اشتراکی و جمعی، توجه بر مدل های اقتصادی مرتبط و نظام مندی ارتقا و مراقبت از ساختارها می تواند نتایج فایده بخشی را در حوزه صلح و امنیت منطقه برایمان داشته باشد، وضعیتی نسبتا" پایدارتر و حتی غیر قابل قیاس با واقعیات فعلی!

#نویسنده_مهمان

🌐 شبکه جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology