شبکه جامعهشناسی علامه 📍 بررسی تحلیلی جامعهشناختی و سیاستگذاری اجتماعی پشتیبانی و ارتباط با ما⬇️ ☑️ @Atu_Sociologier اینستاگرام: 📸 Instagram.com/atu_sociology
✅ نگرشی کوتاه بر مفاهیم کلیدی در نظریهی لویی. 🖋 کمال
✅ نگرشی کوتاه بر مفاهیم کلیدی در نظریهی #اجتماعی لویی #آلتوسر
🖋 کمال #رضوی
📍لویی آلتوسر فیلسوف فرانسوی و برجستهترین نظریهپرداز آنچه «مارکسیسم ساختاری» عنوان شده، است. آلتوسر نیز مانند مارکس ـ کسی که آلتوسر نظریهاش را در گفتگو و بسط دیدگاههای وی تدوین کرده ـ پیش و بیش از آنکه بتواند جامعهشناس یا نظریهپردازی اجتماعی تلقی شود، یک فیلسوف است.
در این مقاله کوشش خواهیم کرد پارهای از مهمترین محورهای نظریهی آلتوسر را در حد فرصت و توان محدود طرح نماییم. پیش از آنکه نظریهی آلتوسر تشریح شود، توجه به دو تحول در فضای فکری فرانسه و اروپا، در دورانی که آلتوسر دستاندرکار خوانشی از کار مارکس بود، ضروری است.به همین سبب ابتدا به شکلی کوتاه در این خصوص سخن خواهیم گفت و سپس به توضیح مبادی نظری کار آلتوسر خواهیم پرداخت.
📍بازگشت به مارکس جوان و اوجگیری مارکسیسم انسانگرا
دوران پس از پایان جنگ جهانی دوم در فرانسه، دورانی بود که طی آن متاثر از ترجمه و نشر «دستنوشتههای فلسفی» مارکس و شماری از دیگر تحولات تاریخی، توجه به مارکسیسم از منظری اومانیستی و ارادهگرایانه شدت گرفت. بسیاری از فیلسوفان و نظریهپردازان فرانسوی در این دوران، دستاندرکار ارائهی تفسیری از کار مارکس بودند که در آن، نقش آگاهی و ارادهی عامل انسانی در تحولات تاریخی پررنگ میشد ـ تفسیری که بیش از هر چیز ریشه در کارهای دوران جوانی مارکس داشت تا کارهای متاخر وی. آلتوسر در گام نخست، درک و برداشت خود از مارکس را در رد این دیدگاه انسانمحور و ارادهگرایانه از کار مارکس مطرح و صورتبندی کرد.
بازگشت به آثار جوانی مارکس و تفسیر انسانمحور از کار وی، البته خود واکنشی بود به رواج خوانش جبرگرایانه، یکسویه و اقتصادمحور مارکسیسم ارتدوکس که برای چند دهه در آغاز سدهی بیستم به خوانش مسلط از مارکسیسم بدل شده بود و به ویژه در اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرق ترویج میشد. شاخص این خوانش، تاکید انعطافناپذیر و مکانیکی بر رابطهی زیربنای اقتصادی با روبنای فرهنگی و سیاسی بود؛ گویی تمام تحولات در سطوح سیاسی، فرهنگی و ایدئولوژیک بر اساس تحول در زیربنای اقتصادی قابل توضیح و تبیین است. اما آلتوسر ضمن حفظ چارچوبهی اصلی نظریهی متاخر مارکس، سودای بازگشت به مارکسیسم اقتصادمحور را نداشت. مرزبندی وی با مارکسیسم انسانمحور، متضمن چنین عقبگردی نبود. بلکه آلتوسر متاثر از نظریهی ساختارگرایی، بر آن بود که سنتزی نوین از کار مارکس به دست دهد که ضمن رد رویکرد انسانمحور و هگلی به مارکس، و حفظ چارچوبهی نظریهی مارکس در آخرین مرحلهی حیاتش، از مارکسیسم اقتصادگرای ماقبل آن نیز متمایز باشد.
✅ برای مطالعه ادامه این نوشته به لینک زیر سر بزنید:👇👇👇
📌 1freeman.net/paper/12
#جامعه شناسی
#نظریه
🔴👈🏻 این نوشته را برای دوستانتان ارسال کنید
🌐جامعه شناسی علامه
@Atu_Sociology