🔅 الگوی تلفیقی؛ ‌جفری الکساندر

🔅 الگوی تلفیقی؛ ‌جفری الکساندر


جفري الکساندر در نخستین جلدکتاب پرآوازه اش «منطق نظـري در جامعـه شناسـی» منطق نظري تازه اي را براي جامعه شناسی جستجو میکند. ایـن منطـق نـوین بـراندیشـه جامعه شناختی در همه سطوح پیوستار فکري تأثیر میگذارد. الکسـاندر طـرفدار یـک نوع جامعه شناسی چندبعدي است که در برگیرنده تناوب آزادي و الزام باشد. منطـق او بر دو قضیه عام مبتنـی اسـت. نخسـتین قضـیه مسـأله کـنش یـا ماهیـت ویـژه هنجارهـا و انگیزش را در بر میگیرد و قضیه دوم به مسأله نظم میپردازد، یعنـی ایـنکـه چـه گونـه مجموعه یک چنین کنش هایی در ارتباط با یکدیگر نظم میگیرند.
الکساندر معتقد است پیوستاري از خط ارتباط میان خرد وکلان وجـود داردکـه در یک طرف آن سطح تحلیل فردي و در طرف دیگر آن سطح تحلیل جمعـی قـرار دارد، به شیوه اي که نظم در جامعه از طریق آن ایجاد میشود. در حدکلان ایـن پیوسـتار، نظـم به گونه اي خارجی برقرار میگردد و ماهیتی جمع گرایانه دارد. اما در حد خـرد نظـم از نیروهاي درونی سرچشمه میگیـرد و مـاهیتی فردگرایانـه دارد. کـنش از پیوسـتار عینـی، ذهنی نیز برخوردار است که بعدي از ارتباط سطح خرد و کلان را نشان مـیدهـد.کـنش درحد ذهنی به گونه اي هنجاربخش، غیرعقلانی و عاطفی نمایـان مـیشـود. امـا در حـد عینی خصلتی وسیله جویانه، عقلانی و مشروط به خود میگیرد. با اینکه الگوي الکساندر در زمینه تلفیق سـطوح خـرد و کـلان الگـوي بسـیار نویـد دهنده اي اسـت، امـا سـرانجام کـارش را بـا اتخاذ یـک موضـع بسـیار محـدود بـه پایـان
میرساند. اوهمه نظریه هایی را که در سطح خرد با عاملیـت ارادي آغـاز مـیکننـد و بـه تدریج به سوي سطوح کلان پیش میروند، به شدت رد میکنـد.

از دیـدگاه الکسـاندر این نظریه ها هرچند که مفاهیم اراده گرایـی و آزادي فـردي را در نظـر مـیگیرنـد، امـا نمیتوانند به خصلت بی همتاي پدیده هاي جمعی بپردازند. اوهمچنین نظریه هایی را کـه با کنش عقلانی آغاز میکنند و سپس آن را به سـاختارهاي مـادي چـون اقتصـاد مربـوط میسازند، نیز رد میکند. سرانجام الکساندر نظریه هاي مـادي اندیشـانه جمـع گرایانـه و عقـلگرایانـه اي را کـه بـرنظم وادارنـده تأکیـد مـیورزنـد و آزادي فـردي را در نظـر نمیگیرند، رد میکند. هرچند که الکساندر همیشه خواستار تأکید بررابطه دیالکتیکی میان این چهار سـطح است، اما براي موضع جمعگرایانه وهنجاربخش اولویت بیشتري قائل میشود. به گفتـه
خودش «امید به ترکیب نظم جمعی و اراده گرایـی فـردي بیشـتر در سـنت هنجـاربخش تحقق پذیراست تا سنت عقلگرایانه.» جـان کـلام نظـراو ایـن اسـت کـه از آنجـا کـه سرچشمه هاي نظم بیشتر درونی اند تا بیرونی، اراده گرایی همراه با نظم حفظ میشود. به نظر الکساندر، نظریه پردازان جامعه شناسی یا باید چشم انداز جمعگرایانـه را بپذیرنـد یـا چشم انداز فردگرایانه آنها اگر نظریه جمعگرایانه اي را بپذیرند، دست کـم مـیتواننـد عنصر به نسبت کوچکی از ماهیت فردگرایانه را در قالب این نظریه داشـته باشـند. ولـی اگر نظریه فردگرایانه اي را در پیش گیرند، دچار این تناقض فردگرایانه مـیشـوند کـه براي تعدیل تصادفی بودن ذاتی نظریه شان پدیده هاي فرافردي را دزدانه در نظریـه شـان وارد کنند. این تناقض تنها درصورتی رفع میشود که هواداري صوري از فردگرایی بـه کنار گذاشته شود.

#نظریه_ها
#الگوی_تلفیقی
#جفری_الکساندر
#جامعه‌شناسی

🔰 از کانال جامعه شناسی و مسائل روز

🌐رسانه، شمایید
👈اگر نظرتان را جلب کرد، با دوستانتان به اشتراک بگذارید.
🌐جامعه‌شناسی علامه
https://t.me/joinchat/AAAAAD-FIxbY7Ab5PtgsmQ