📝در نقد خواص و ستایش عوام. ✍🏻محمدرضا پویافر. پلاسکو آتش گرفت

📝در نقد خواص و ستایش عوام
✍🏻محمدرضا پویافر
@Atu_Sociology

🌑ساختمان پلاسکو آتش گرفت. تعداد زیادی از آتش نشانان برای نجات جان هم نوعان خود و نجات ساختمان به دل آتش زدند. اما آتش مجال نداد. ساختمان فرو ریخت. تعدادی از آتش نشانان و دیگران هم زیر آوار و آتش ماندند.
در این چند ساعت که از این ماجرای غم بار گذشته، اخبار، واکنشهای مردم، تحلیلها و یادداشت ها را دنبال می کردم. اینها هم مثل اوضاع اجتماعی خود ما پیچیده اند.
▪️در حالی که بعضی از مردم کنجکاویشان را با عکس گرفتن برای اشتراک گذاردن در اینترنت و احتمالا بالارفتن بازدیدها و لایک ها و فالوورهایشان ارضا می کردند،
و بعضی دیگر آنقدر حواسشان نبود که باید راه را برای نیروهای امدادی باز کنند و با تجمع بی مورد جان تعداد بیشتری از آتش نشان‌ها را به خطر نیاندازند،
بعضی از اندیشمندان و تحلیل گران و انسان های دانشگاهی هم سرگرم انواع تحلیلها بودند.
بعضی فقط روی کار نادرست عکاسی و سلفی گرفتن و تجمع بی مورد مردم و اثر منفی آن روی امدادرسانی تمرکز کرده و آن را تبیین کردند.
بعضی دیگر در میانه تلاش گروه های امدادی برای کم کردن از عمق فاجعه، در حال تعیین مقصر بودند.
و بعضی دیگر هم در این تحلیل برای یافتن مقصر نگاهی به دورخیزهای انتخاباتی داشتند.
▪️این دقایق که انگشتانم روی دکمه های صفحه کلید می ساید تا این کلمات را بنویسد، به این فکر می‌کنم که چقدر از ما انسانهای دانشگاهی و جامعه شناسان و تحلیلگران، بر خلاف تمامی مدعای بی طرفی ارزشی و حاکمیت عقل و معیارهای علمی در قضاوتها و تحلیلهایمان، در پوششی از ژستهای شیک علمی، داریم سناریویی می نویسیم برای انتخابات آینده؟
به عنوان کسی که در هیچ انتخاباتی به «قالیباف» رای ندادم و در آینده هم چنین نخواهم کرد، در شگفتم که چطور در حادثه ای که خیلی از سازمانها می توانند مقصر باشند- و شاید اول از همه خود مدیران و مالکان ساختمان پلاسکو- چطور تحلیل‌هایی مفصل در مقصر بودن تامّ و تمام شهردار تهران ارایه می شود ونتیجه نهایی چنین تحلیل‌هایی درخواست استعفا از شهردار می‌شود.
لازم است توجه کنیم که چطور در تحلیل یک مسأله از ابتدا بازیگران خاصی از آن مسأله(مثل شهردار تهران) را مقصر فرض کنیم و بعد بخشهای بعدی تحلیلمان را می سازیم؟ چطور قبل از آنکه روی کمک به کم کردن بار این غم بزرگ تمرکز کنیم، تلاش می کنیم که از دل تحلیل ما از مقصران حتما «قالیباف» در آید.
کاش یک بار هم در کنار انتقادات تند و تیز از ورود ایدئولوژی دینی به تحلیلهای جامعه شناسی، کمی به ورود ایدئولوژیها و پیش فرضهای سیاسی خودمان به تحلیلهای اجتماعی هم توجه کنیم. آن وقت شاید- بله، شاید- تحلیل‌های اجتماعی ما انسانهای دانشگاهیِ «خاص» حداقل به اندازه آن مغازه‌دار «معمولی» که کیک و آبمیوه و نان باگت برای کمک به آتش نشانان و امدادگران آورد، آن شهروندی که خون خود را به مجروحان اهدا کرد یا آن آتش‌نشان و برش‌کاری که از صدها کیلومتر دورتر برای کمک آمد، در کم کردن بار این مصیبت موثر باشد.
کاش ما انسانهای دانشگاهی اگر نمی توانیم باری کم کنیم یا مسأله ای را به درستی تحلیل کنیم، حداقل گاهی معمولی باشیم.

#گاهی_معمولی_باشیم

از کانال: محمدرضا #پویافر
#جامعه_شناسی
#جامعه

🌐جامعه‌شناسی علامه
https://t.me/joinchat/AAAAAD-FIxZ3dXAZ8P6lvw