✅ اینستاگرام یا جایگزینی برخواست هویت. 🖋 حمید ذوالقدر

✅ اینستاگرام یا جایگزینی برخواستِ هویت
🖋 حمید ذوالقدر

📍 بی‌شک تمام آنانی که عضو شبکه ی اجتماعی اینستاگرام هستند با فضای غالب برآن آشنایی دارند؛این شبکه دارای دو کارکرد شخصی و خبری می باشد:در بٌعد خبری تقریبا تمام
خبرگزاری ها؛شبکه های بزرگ تلویزیونی و بنگاه های اقتصادی از حوزه ی تجارت تا فرهنگ دارای صفحه ای می باشند و در آن اخبار؛محصولات وهرآنچه مربوط به حوزه‌ی فعالیتشان می‌شود را به اشتراک می گذارند.اما بٌعد وسیع تر و مهم تر این فضا مربوط است به آنجایی که هرفرد دارای پروفایلی شخصی بوده وآنطور که ادعا می شود عکس ها و مطالبی را که مربوط به دغدغه‌ها؛علایق ؛سرگرمی ها و همچنین سفرها و گردش های شخصی و دسته جمعی می شود را به اشتراک می گذارد.تابه اینجا بنظر می رسد هیچ مساله ای وجود ندارد و این شبکه ی اجتماعی حتی کارکردی مفید نیز دارد اما مساله از آنجا آغاز می شود که تلاش کنیم تفاوت ها وتمایزات افراد فعال در اینستاگرام را آنطور که با اشتراک گذاری های عکس های متفاوت ادعا می کنند با زندگی عینی و همچنین روابط اجتماعی مشخص کنیم.
بازهم برای این مقصود نیاز به تقسیم بندی دوباره داریم :اگر با تساهل و نه بادقت نظریِ دقیق؛گروه های فعال در اینستاگرام را دسته بندی کنیم دو گروه را تشخیص می دهیم:اول-سلبریتی ها و درکنار آنها نوکیسه گان که ادعا می کنند زندگی به قول خودشان «لاکچری» دارند.
دوم- گروهی که از لحاظ شماره اکثریت این فضا را تشکیل می دهند و بازهم با تساهل می توان آنان را طبقه ی متوسط شهری قلمداد کرد(باید دقت شود این دسته بندی فضای غالب را درنظر دارد وبدین معنا نیست که تنها این دوگروه دراین عرصه حضور دارند).
هردوگروه یادشده در پارامترهایی باهم مشترکند:هردو پروفایل های شخصی شان محلی است برای اثبات آنکه آنان زندگی خوب و مرفه ای دارند وحتی بسیار از زندگی راضی و خوشحال اند؛آنها با اشتراک گذاری غذاهایی که مصرف می کنند؛برندهایی که می پوشند؛مهمانی و سفرهایی که می روند تصویری آرمانی از آنچه هستند را به مخاطب عرضه می کنند؛حتی کسانی که در این فضا ادعایی مبنی بر متفاوت بودن دارند درنهایت یا به اشتراک گذاری گزین گویه ای از فلان فیلسوف یا نهایتا بخشی از یک کتاب یا یک فیلم بسنده می کنند و درنهایت آنها هم تلاش می کنند تصویری بی تناقض و شسته رفته از زندگی شان ارائه دهند؛ اما مهمترین پرسش اینجاست که اگرفردی از زندگی خود لذت می برد و با زندگی احساس یگانگی و همپوشانی دارد چرا باید تا به این حد دست به نمایش آنچه انجام می دهد بزند؟ چرا به طور مثال کسی که خود را منتقد وضع موجود می داند هرازچندگاهی عکس هایی از خود و افعال خود به اشتراک می گذارد که دقیقا بازتولید همان ارزش هایی است که او منتقد آنهاست؟ یا چطور کسی که که از گشت و گذار با دوستی یا از مصرف غذایی در کنار او لذت برده است و عمیقا احساس رضایت میکند باید آنرا در چشم دیگران فرو کند؟!
تنها پاسخ به این پرسش ها نقض ادعای این تصاویر است: فرد مورد نظر (نه لزوما آگاهانه) هرگز از آن فعالیت لذت نبرده است؛ یا آن منتقد اشاره شده هرگز درعمل گسست از وضع موجود را حتی برای لحظاتی به طور واقعی تجربه نکرده است پس هردو با شواف در آنچه هرگز عملا تجربه اش نکرده اند و با گرفتن تایید«لایک» می خواهند به خود اثبات کنند که واقعا«هستند» اما این رابطه یک رابطه ی یک سویه نیست بلکه به همان میزان که این تاییدها«لایک ها»فرد را در توهم «هویتِ فردی»غرق می کند به همان میزان نیز برزندگی عینی او تاثیر می گذارد: فرد بدون آنکه تلاش کند در روابط واقعی و عملی اش به جستجوی آنچه می اندیشد که مورد علاقه اش است برود و با قرارگرفتن در جمعی که همه ی اعضایش خود را علاقه مند به موضوع مورد علاقه ی فرد می دانند احساس کند هویتی جمعی دارد و در عین حال با قرارگیری در جمعی که حاضر به پی گیری موضوع می شوند در عین اینکه با دیگران در هویتی جمعی همراه است احساس هویتی مستقل را هم بدست آورد؛به رونوشتی کاذب از مفهوم جمع؛علاقه وغیره بسنده
می کند ؛ بازهم اینجا رابطه ای دوسویه و برهم تاثیرگذار وجود دارد : این شواف ؛این پررنگ کردن فعالیت های فردی و حتی بیولوژیک! (خوردن و...) ریشه در عدم وجود فضای همگانی دارد. یعنی نبود فضای واقعی که درآن فرد علایق و عاداتش را با دیگرانِ چون خود به اشتراک بگذارد ودرآنجا احساس رضایت و هویت مستقل را بدست آورد پس این فقدان این گونه در صفحه‌ی خصوصی اش به صورتی کاذب و غیرواقعی منعکس می شود.
این گونه فضای اینستاگرام انتزاعی دروغین؛کاذب و مصرف زده از آن خواست عینی و عملی(نوعی) می شود که هرگز در اجتماع از هم گسیخته و اتمیزه شده ارضا نمی شود.

#نویسنده_مهمان

🌐جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology