شبکه جامعهشناسی علامه 📍 بررسی تحلیلی جامعهشناختی و سیاستگذاری اجتماعی پشتیبانی و ارتباط با ما⬇️ ☑️ @Atu_Sociologier اینستاگرام: 📸 Instagram.com/atu_sociology
✅رئالیسم فلسفی و بازار ارز:. چگونه جهانبینی فلسفی سادهانگارانه به ناکارآمدی اقتصادی منجر میشود؟
✅رئالیسمِ فلسفی و بازار ارز:
چگونه جهانبینی فلسفیِ سادهانگارانه به ناکارآمدی اقتصادی منجر میشود؟
✍محمدمهدی اردبیلی
در یک نگاه کلی، یکی از مشهورترین درسهای ایدئالیسمِ هگلی این است که واقعیتِ مستقل و فینفسهای وجود ندارد. ... واقعیت برای هگل نه صرفاً ابژکتیو (در معنای رئالیستی) و نه صرفاً سوبژکتیو (در معنای ایدئالیسم بارکلی) است، بلکه نتیجۀ رفع دیالکتیکی این دو، یعنی امری بیناسوژگانی (یا با تسامح: بینالاذهانی) است. به بیان دیگر، در پس پشت تجربۀ ما از جهان، نه جوهری پنهان یا ابژهای مستقل (آنگونه که رئالیستها میگویند) و نه حتی نومنی ناشناختنی (آنگونه که کانت میگوید) وجود ندارد، بلکه واقعیت چیزی نیست جز شیوۀ مواجهه و مناسبات سوژهها با یک امر. جهان، جهانِ نیروهاست و هر شیء، بدون آنکه ذاتی مستقل داشته باشد، چیزی نیست جر کانونی از نیروهای برسازندهاش. ...
حال اما، با توجه به مباحث فوق، لازم است به جملات مشهور رئیس جمهور دربارۀ بازار ارز توجه کنیم:
«اینکه نرخ ارز بالا رفته است، دلایل اقتصادی ندارد، بلکه دلایل روانی و تبلیغاتی دارد» (خبرگزاری مهر). «نوسانات و تلاطمهایی که این روزها در بازار شاهد آن هستیم بیش از آنکه ریشه در واقعیت داشته باشد، ناشی از جنگ روانی است» (پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری).
دیگر دولتمردان نیز جملات مشابهی گفتند. برای مثال، نوبخت سخنگوی دولت، «افزایش نرخ ارز را روانی دانست»، یا «آلاسحاق: نرخ ۵۶۰۰ تومانی موجود در بازار اصلا واقعی نیست»(ایسنا). میتوان اظهارات متعدد مشابهی را فهرست کرد که نقلقولهای فوق تنها مشتی نمونۀ خروار آنها هستند.
اما نکتۀ اصلی دقیقاً در منظر فلسفی گویندگان جملات فوق است که از قضا متولی رسمی سیاستهای کلان اقتصاد این کشور هستند. خلاصۀ تمام این اظهارات قائل شدن به تمایز جوهری میان واقعیت و روانِ جامعه است. گویی مثلاً چیزی به اسم «قیمت واقعی ارز» مستقل از اذهانِ مردمان وجود دارد که باید به شیوۀ رئالیستها (بر اساس معیار صدقِ مبتنی بر مطابقت) ذهنیت و روانِ جامعه را بر آن منطبق کرد. در نقد سخنان فوق، باید نشان داد که اتفاقاً ماجرا برعکس است. اقتصاد اساساً امری مبتنی بر روان و تصور اجتماعی است؟ چه چیزی قیمت یک کالا را تغییر میدهد؟ چرا یک شایعه میتوان یک اقتصاد را به تکاپو بیاندازد؟ چرا افزایش تقاضا میتواند قیمت را بالا ببرد؟ در خود علم اقتصاد ابعاد مختلف این امر را میتوان ذیل اصطلاح فنی «انتظارات» نشان داد. به بیان دیگر، انتظار متقاضی از دورنمای وضعیت سرمایه، خود برسازندۀ واقعیت اقتصادی خواهد بود. اگر همه فکر کنند فردا چیزی گران میشود، تنها به همین دلیل، آن چیز گران خواهد شد. بدین معناست که گفته میشود اقتصاد اساساً علمی بینالاذهانی است. تصور رئالیستی از واقعیت اقتصادی، در وهلۀ اول سادهانگارانه و در وهلۀ دوم همواره عقبمانده از واقعیت است و در نتیجه، تبعات بسیاری دارد. برای مسافری که مجبور است ارز را با قیمت دو برابر نرخ اعلامشده بخرد، چه چیز واقعی است؟ آیا میتوان به او گفت که «تو دچار توهمی و ارزِ واقعی قیمتی دیگر دارد»؟ البته ایدئالیسم هگلی، این رویکرد را نه تنها به اقتصاد، بلکه به فیزیک، الهیات و حتی زیستشناسی نیز بسط میدهد که نتایج رادیکالتری به همراه دارد.
واقعیت محصول روان و نگرش مردم (سوژهها) است، نه بالعکس. و از قضا آنچه رئالیستها واقعیت مینامند، عین توهم است. وضعیت امروز اقتصاد ایران، خود گویای این حقیقت ایدئالیستی است. نرخِ واقعی ارز، آن چیزی است که مردم آن را نرخ واقعی میدانند یا حتی میسازند، نه مشتی آمار و ارقام بر تابلوی صرافیهای نیمهتعطیل. یکی از مشکلات اساسیِ اقتصاد ما (که میتوان آن را به سایر حوزهها نیز تعمیم داد)، حاکمیت رویکرد رئالیسم خام، و برداشت غلط از خود «واقعیت» است.
شوربختی قضیه دقیقاً همینجاست که این فضای شبهپلیسی حاکم بر وضعیت ارز، مشخصاً بر همین ناواقعبینیِ رئالیستی متکی است که گمان میکند واقعیت چیز دیگری است که حتی شده باید با چوب و چماق، آن را برگرداند و بر «جایگاه توهمی واقعیتبودگیاش» بازنشاند. ریشۀ این توهم تکصدایی پلیسی را نیز میتوان در همان معیار صدق رئالیستی بازجست. گو اینکه این اقتصاد است که باید در چنگ یک «واقعیت» ایزوله و ایستا بماند و جز به حکم «جلسۀ دولت یا بانک مرکزی» به هیچ تغییر و شدنی تن درندهد. این اقتصاد و تدبیر اقتصادی است که باید به مناسبات واقعیِ نیروهای برسازندۀ وضعیت تن دهد نه برعکس؛ این امید واهی که میتوان واقعیتِ متغیر (شونده)، بیناسوژگانی (بینالاذهانی) و تاریخی را متوهمانه در نقطهای غیرتاریخی و ایزوله زورچپان کرد، ولو با زور امنیتی و پلیسی، امروز مهمترین توهم تصمیمسازان دولتی است.
🌐 شبکه جامعه شناسی علامه
@Atu_sociology