‍ ✅ «همه دکتریم همانطور که همه رئیس جمهوریم». ✍️ عابدین عابدی‌زاده

‍ ✅ "همه دکتریم همانطور که همه رئیس جمهوریم"
✍️ عابدین عابدی‌زاده

🔵همه ما علاقه به تحصیلات تکمیلی داریم، همه ما علاقه به کسب دانش و خودسازی و اندیشه سازی داریم، همه ما آرزو داریم که برای جامعه خود مفید واقع شویم، همه ما به دنبال ساختن جامعه ای با شاخصه های عقلانیت، خرد، تخصص و اخلاق علمی و اجتماعی هستیم؛ اما بعضی وقت ها جهت مسیرمان با جهت اهدافمان متفاوت است و در مقابل هم قرار گرفته اند و نتیجه این معادله برخورد شدید اهداف و مسیر زندگی مان می باشد که حاصلش ویرانی آرزوها و اهداف و در نهایت جامعه و خود است.
پیش مقدمه کوتاه را نوشتم تا اتفاقی که این روزها و سالهای اخیر بر سر علم توسط دو ساختار یعنی وزارت علوم و دیگری جامعه می رود بنویسم. ساختار وزارت علوم که به نظر به جای تولید علم و دانش تبدیل به بنگاه اقتصادی هم در سطح دانشگاه سراسری با روی کار آوردن پردیس ها و هم دانشگاه آزاد که خود نیز دانش آموخته این دانشگاه بوده ام شده است. دانشجویی که باید دانش جو باشد مدرک جو می شود و دانشگاهی که باید علم تولید کند پول تولید می کند گویی به دنبال اثبات موضوع انشاء علم بهتر است یا ثروت می باشند؛ هر چند انصاف را نگه می دارم و تاثیری که دانشگاه آزاد بر تولید علم در کشور داشته نادیده نمی گیرم اما در سال های اخیر به دلیل خروجی و فارغ التحصیل شدن حجم زیاد دانشجویان کارشناسی از دانشگاه های مختلف و نبودن شغل مناسب، آنها را روانه تحصیلات تکمیلی می کند که منجر به افزایش تقاضا و لاجرم پذیرش آنها به هر شکل شده است.
امروز یکی از دوستانم کارنامه اولیه آزمون دکترای سراسری سال ۹۶ خود را که مجاز شده بود را به من نشان داد و خود نیز از پذیرشش در حیران بود. درصد نمره های تخصصی اش نزدیک به منفی ۳، درصد نمره زبان صفر و نمره استعداد تحصیلی که خیلی ملاک نیست ۸ و در نهایت دعوت به مصاحبه دکتری. حال جای سوال پیش می آید که چنانچه افرادی با چنین درصدی وارد تحصیلات تکمیلی دکترا شوند و بعد از چهار الی پنج سال با همین سیاق و سهل گیری دارای مدرک دکترا شوند و در نهایت در جامعه به صورت استاد دانشگاه، مدیر یک ساختار و ... مشغول به کار شوند چه فاجعه ای به بار خواهد آمد، فرزندان آینده ما زیر دست چنین اساتیدی علم خواهند آموخت، به راستی چه بر سر جامعه خواهد آمد، حال پرسش از وزارت علوم این است که با این همه پذیرش دانشجو با درصد و ضریب پایین در مقطع ارشد و دکتری به دنبال چیست؟ آیا صرف اینکه همه دکتر شویم جامعه آباد می شود و یا اینکه ما به نیروی آموزش دیده و متخصص به جای دارنده مدرک نیاز داریم، هر چند مدرک بدون دانش به مانند انسان بدون سر است، انسان بدون سر هم انسان مرده است و مدرک بدون اندیشه نیز به همان سان.

اگر قصد داریم دهانه قیف ورود به دانشگاه را باز بگذاریم خروجی قیف خروج از دانشگاه را تنگ تر نماییم نه اینکه هر دو سر ورود و خروج را باز گذاشته ایم و دانشجو همان گونه که آمده است همان گونه می رود البته با کمی سردرگمی و دل زدگی از علم و شاید خوشحال از مدرک. و در نهایت نمونه‌ای دیگر از پذیرش این دو سال اخیر، دوستی دیگر از تجربه خود می گفت و اینگونه گفت: "در سر جلسه حضور یافتم و کل پاسخ نامه را گزینه ۱ زدم، حتی وقت هم نگذاشتم تعداد سوالات را بشمارم و بیش از تعداد سوالات طرح شده پاسخ دادم و در نهایت با نمره منفی و پایین پذیرفته شدم". به کجا چنین شتابان، کدامین قله علم را اینگونه می خواهیم فتح نمائیم... من که دل زده و ناامید شده ام. به امید برگشت دوباره جامعه و دانشگاه به سوی تولید علم. از اینکه کمی تند نوشتم دلخور نشید، جامعه شناسی خوانده ام و به مانند پزشکی که واقعیت تومور مغز یک بیمار را به راحتی می گوید من هم واقعیت موجود جامعه را عریان کردم.
الخیر فی ما وقع

#آموزش_عالی
#جامعه

🌐رسانه، شمایید
👈اگر نظرتان را جلب کرد، با دوستانتان به اشتراک بگذارید.
🌐جامعه‌شناسی علامه
https://t.me/joinchat/AAAAAD-FIxZ3dXAZ8P6lvw