‌🔰 کنشگران اجتماعی قربانی اضطراب قدرت. 🖋 محمد زینالی اناری

‌🔰 کنشگران اجتماعی قربانی اضطراب قدرت
🖋 محمد زینالی اُناری

کنشگران اجتماعی به مردم عادی نزدیک اند و درد آن ها را در دل می پروند. قصد دارند مردم را از موضوعات و مسائل مبتلابه روزمره آگاه کنند تا آنان بتوانند امورات زندگی شخصی خود را در روابط اجتماعی نهادی، اعم از همسر، همسایه و ... تقویت کنند. به همین خاطر، مردم آن ها را نزدیک به مسائل خود می دانند و می فهمند. به جای غیبت متخلفان بزرگی که دور از مردم و در ویلاهای لواسان و شمال زندگی کرده اند، غیبت آن ها را که روزانه در جامعه می بینند، به زودی حس خواهند کرد.

ژان بوردیار به محاکمات دوران کِنِدی در آمریکا اشاره کرده و توضیح می دهد که در آن زمان، وضعیت عرصه ی سیاسی چندان آلوده بود که کاری نمی شد برای آن انجام داد. اما برای این که مردم به سیاست اعتماد کنند، یک اتفاق کوچک را چنان محاکمه کردند که مردم تصور کنند اتفاق هایی این چنین واقعا برای سیستم سیاسی مهم است و فضا آن قدر تمیز و صاف است که اتفاقی کوچک مثل یک پرواز پشه در تنهایی شب زود مورد توجه قرار می گیرد. اما واقعیت چیز دیگری بود و بعداً تاریخ از شلوغی فسادهایی خبر داد که در آن دوران رخ داده بود.

در وضعی که به شدت آلوده است و هر روز خبر از اختلاسی بزرگ و دزدی های سازمان یافته می آید، ممکن است مردم قبول کنند که یک هرج و مرج اساسی رخ داده و سیستم قضایی قدرت پالایش وضع اقتصادی را ندارد. لذا برای این که مردم مرگ واقعیت را احساس نکنند و به قول کیرکگور، ناامید از زندگی و فقدان واقعیت نشوند، برای نجات دادن اخلاق به مانند امری که مربوط به واقعیت زندگی روزمره ی مردم است، باید کاری صورت گیرد. برای این کار، برخورد با مربیان آموزشی، وکلا و خبرنگاران می تواند مردم را در انضمامیت خود متوجه واقعیتی کند، واقعیتی به نام اخلاق و کنترل اجتماعی ای که احتمالا وجود داشته باشد.

اما حقه های تاریخی مانند سریال های تلویزیونی امکان تکرار ندارند. امروز گستره ی ارتباطات هم مانند دوران کندی نبوده و واقعیت های قلّابی به زودی لو می روند. مردم می دانند که برخوردهای کوچک، پِرت هستند و فقط گروهی آدم بی زیان و خوش قلب قربانی مصائب این اقدامات می شوند. امروز عرصه ی زندگی روزمره با انفجار واقعیت ها مواجه هستیم و هر گروهی سعی می کند برای خط دهی به مواضع جامعه ی ما واقعیت های متفاوتی خلق کند. گروهی به ناموس ایرانی ها و مسافران عراقی، گروه دیگر با نمایش کاذب بریده شدن گوش کودک و گروهی هم به از بین رفتن میراث فرهنگی و ... اشاره کرده، واقعیتی خلق می کنند که نظم ذهنی مردم را به سوی خود جلب کند. در این سو هم گروهی به موضوعات رادیکال و رصد اخبار جنگ اشاره می کنند و قدرت هم سعی می کند اخلاق را در جامعه با پانسمان های اَلَکی ذهن مردم کنترل کند.

اما باید به او گفت، نباید از تجربه های قبل از انقلاب تقلید نموده و مردم را با زندان و سندان به واقعیت قدرت آشنا کرد. بلکه واقعیت همان چیزی است که در انقلاب هم در پیام های امام خمینی رد و بدل می شد. واقعیت این بود که مردم با سواد شده و دوران خوف و رجا برای آنهایی که میتوانستند کتاب های مارکسیستی بخوانند و یا پیام های انقلابی امام خمینی را بنویسند، به سر رسیده بود. لذا اگر امروز قدرت از امثال کندی و حکومتهای شاهنشاهی در برساخت واقعیت های قلابی تقلید کند، کاری می کند که تاریخ مصرف آن گذشته است. سرانجام اجرای این کارهای تاریخ مصرف گذشته هم بهتر از سرنوشت قدرت های از دست رفته نخواهد شد.

📸 پیوست نجمه واحدی، دبیر انجمن علمی مطالعات زنان دانشکده علوم اجتماعی و هدی عمید، حقوق‌دان

🌐 شبکه جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology