[ما نمانیم و عکس ما ماند، …گردش روزگار برعکس است!]..۱. ‏ دل آدم را خون نکنید خب!

[ ما نمانیم و عکس ما ماند،...گردش روزگار برعکس است! ]

۱. ‏در و دیوار شهر را پُر کرده‌اند از عکس نگاه‌های خندان و مهربان این دو رفیق قدیمی انگار برعکس باز می‌گرداند آبِ رفته را به جوی!

۲.‏ دل آدم را خون نکنید خب! حالا شما بنمائید و ما هم هیچ نگوئیم که این دو رفیق تا آخرش پای رفاقت هم ایستادند، نایستادند خب! بدکردند بهم! نکردند؟

۳. ‏دلزدگی ازسیاست؟ ای آقا! ما مالِ نسلی هستیم که رفیق برای رفیقش جون می‌داد! بعد از رحلت امام، اینها برای ما مسئول نبودند، مرهم بودند! خاک بر سر ِدنیا!

‏۴. بعد از جنگ، روزی ۱۲ساعت برق نداشتیم! می‌دونی؟ برای یه شیشه شیر نصف روز باید می‌ایستادی توصف! می‌فهمی؟ اما دلمون خوش بود که باهمیم! ندیدی که!

۵. ‏یه بار یکی از سردارهای جنگ با طنزی تلخ گفت: فلانی! اگر علی هم بلد بود مثلِ ما مملکت‌داری کنه، الان مهدی‌شون سرِ کار بود!

۶. ‏حالا نمی‌دونم آقای هاشمی که امام یا شهیدبهشتی رو ببینه خندونه؟ سرش بالا است؟ یاچی؟ من یکی که ترجیح می‌دهم ولو برم جهنم، با رفیقام چش تو چش نشم...

۷. ‏یه بارم گفتم: اینارو که می‌بینم آرزوی مرگ می‌کنم! گفت: باریکلا! اونوخ مرادی رو که دیدی جوابشو چی می‌دی؟ بعد از اون دیگه هربار آرزوی زندگی کردم!

از کانال #خشت‌خام - حسین #دهباشی
#هاشمی_رفسنجانی
#جامعه

🌐جامعه‌شناسی علامه
https://telegram.me/joinchat/BReAMD-FIxZP1QyA8P6lvw