▫️ شیرشویی و فقر غذایی. 🖋 محمد زینالی اناری

▫️ شیرشویی و فقر غذایی
🖋 محمد زینالی اُناری

📍در دوران طفولیت که خاطرات بزرگسالان از پیش از انقلاب را می شنیدم، می گفتند فلان فلان شده ها با شیر بدن خود را می شستند. این موضوع به خاطر نقل قول های شفاهی که درباره ی شست و شوی بدن زن یا خواهر شاه و فلان هنرپیشه با شیر گفته می شد، ذکر شده و یکی از مسائلی بود که مردم فقیر یا طبقات پایین به خاطر همان از طبقه ی مسلط یا رژیم طاغوت نفرت داشتند و موجب شده بود که باز هم پس از سالهای سقوط به بیان این نفرت بپردازند. خاطره ی مردم که در میان آهنگ های انقلابی نقل می شد، این بود که آن عفریته ها مال مردم را مثل مال خود می دانستند و با شیرهایی که عده ای از مردم از خوردن آن عاجز بودند، بدن خود را می شستند.

«نفرت» پدیده ای است که میان دو گروه از طبقات جامعه شکل می گیرد و هر زمان به اوج خود برسد، یقیناً هم نمی توان گفت که انقلاب می شود، اما جامعه به شدت متخاصم شده و میان مردم جدایی می افتد. به واقع امروزه، میان دو گروه مرفه و فقیر چنین نفرتی شاید نمایان شده باشد و مرفهین، به هیچ دلیل نمی خواهند با سرمایه گذاری برای تولید و توانمندسازی اقتصاد کشور آن را از وضعیت فعلی نجات بدهند و به اقتصاد تجاری خود که مردم فقیر را روز به روز گرفتارتر می کند، ادامه می دهند. این شاید به صورت نفرت خودش را نشان ندهد، اما گرفتار کردن دیگران به بهای رفاه خودبینانه ی یک گروه از اعضای جامعه به مراتب از نفرت هم بدتر است.

گروه فقیر، حق دارد از این گروه مرفه که در خلال بازارهای تجاری مصرف فزا تولید شده اند متنفر باشد، اما باید بداند همیشه نفرت راه کار اصلی زندگی نیست، چه این که این گروه مرفه شاید نداند که چگونه تولید شده است و به دست چه شرایطی امروز مرفه شده است، جُرمی ندارد و نداشتن خلاقیت درفهم شرایط دیگران و عدم توجه به آینده ای که این شرایط برای جامعه پیش می آورد، یکی از مظاهر جهل و بی فکری آنان است، پس نفرت از آدم های بی فکر و خودبین چندان شایسته نیست. به علاوه، نفرت از مظاهر احساسات و خشم است و هر رهایی از شرایط نابهنجار و نامناسب به جای هیجان و پیدا کردن مقصر، نیازمند استدلال و تعقل و همکاری جمعی برای ارتقای وضع اقتصادی کشور می باشد.

در سالهای گذشته، دولت تلاش بسیاری برای توزیع شیر رایگان به جهت رهایی کودکان طبقات متوسط به پایین از فقر غذایی انجام نموده است، اما توانایی رساندن هزینه های شیر و رهایی فرزندان ایران از فقر را نداشته است. همین موضوع باعث شده است شیر، کلسیم و استخوان مردم به موضوعی برای فکر کردن به فقر و سلامتی تبدیل شود. دولت ایران توانایی شیر رساندن به کودکان ایران را ندارد، اما باز هم مثل سابق انگار طبقه ای شکل گرفته است که می تواند بدن خود را با شیر بشوید و آن را عامل و واسطه ی محبت بکند، این بار برای خوشبختی به دیگران هم نصیحت کند و ارزشهای طبقه ی مرفه جدید را ترویج کند.

صحنه ای که در تلویزیون از روایت طبقه ی مرفه برای شیرشویی پای شوهران دیده شده است، اعتراض همگان را در آورده است و با وجود این، مدیر تلویزیون یزد اعلام کرده است که می توانند برای این شرایط انتقاد کنند و هر گروهی هم (طبقه ی شیرشو) می تواند در بیان دیدگاه های خود نسبت به خوشبختی و سعادت آزاد باشد. امروز آزادی مانند یویوی کودکان خانواده های پولدار برای مدیران تلویزیونی جذاب شده است، اما جذابیت آن وقتی که نفرت طبقات فقیر، که امروزه به چنین سعادتی معترض شده اند، به شیوه ای برای فهم و خودآگاهی تبدیل شود، بیشتر هم می شود.

🌐 شبکه جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology